پیش از شروع مراحل اجرای هر پژوهشی مهمترین اقدام انتخاب مسئله تبدیل آن به عنوان و نگارش پروپوزال یا پیشنهاد چگونگی انجام آن پژوهش است. پروپوزال یا پیشنهاده پژوهشی پیشنهادی است که برای انجام یک پژوهش تهیه می شود و در صورت تأیید شدن مبنای شروع پژوهش خواهد بود. در فصل اول این مراحل با جزئیات تشریح می شود تا دانشجویان و پژوهشگران به کمک آن بتوانند گامهای مؤثرتری را برای شروع پژوهش بردارند.
منبع: کتاب مرجع پژوهش، ویراست: نوزدهم، سرپرست مولفان: دکتر حمید قاسمی، انتشارات: اندیشه آرا
مفهوم پروپوزال
پروپوزال به معنی پیشنهاد پژوهشی است. یعنی این پیشنهاد باید به تأیید افراد یا مراجع ذی ربط برسد تا به عنوان طرح پژوهشی قابل اجرا شود در پروپوزالهای دانشگاهی ابتدا باید اساتید راهنما و مشاور آن را تأیید کنند و در ادامه باید به تأیید گروه تخصصی مربوطه در دانشگاه برسد تا دانشجو بتواند از آن به عنوان یک طرح برای اجرای فرایند پژوهش خود استفاده کند.
انواع پژوهش های دانشگاهی
پژوهشهای مختلفی در نظام دانشگاهی انجام میشود که از جمله آنها پژوهشهای اساتید یا پژوهشهای دانشجویان تحت عنوان پایان نامه برای کارشناسی ارشد و رساله برای دکتری هستند در اغلب دانشگاه های دنیا یکی از شرایط دریافت مدرک در مقطع تحصیلات تکمیلی ارائه گزارش مکتوب از یک کار پژوهشی مستقل و مفصل با هدایت اساتید راهنما و مشاور است. این گزارشها که با عناوین رساله برای دوره دکتری و پایان نامه برای مقطع کارشناسی ارشد معرفی میشوند؛ شامل شرح مفصلی از یک کار پژوهشی مستقل با چارچوبی مشخص هستند. پایان نامه ها و به ویژه رساله ها هم در یادگیری پژوهش توسط دانشجویان و هم تولید دانش جدید نقش مهمی دارند. گروه علمی این گونه پژوهشهای دانشگاهی شامل استادان راهنما مشاور و داور همراه با دانشجو هستند که هر کدام نقش ویژه ای را بر عهده دارند علاوه بر دانشجو به عنوان مجری ،کار نقش استاد راهنما در هدایت او بسیار ممتاز است زیرا بیشترین تعامل را با دانشجو در تمام مراحل کار دارد و میتواند دانشجو را به مسیر درست پژوهش هدایت کند. استاد مشاور به عنوان ناظر بر فرایند اجرای پژوهش در مواردی که استاد راهنما تشخیص دهد، دیدگاههای مشورتی خود را در اختیار استاد راهنما و دانشجو قرار میدهد اما اصولاً تصمیم گیرنده اصلی در مسیر اجرای پژوهش استاد راهنما» است. داوران در مقطع دکتری بیش از یک نفر خواهد بود و حداقل یکی از آنان از دانشگاه دیگری انتخاب میشود. آنها باید در زمینه موضوع مورد مطالعه از تخصص و تجربه کافی برخوردار باشند تا بتوانند کار پژوهشی دانشجو را منتقدانه و منصفانه ارزیابی کنند.
فرآیند پژوهش با تأکید بر مراحل طراحی پژوهش
فرایند پژوهش اغلب دارای سه گام اصلی است که در هر گام مراحلی به شرح جدول زیر وجود دارد. در این فصل مراحل گام نخست یا طراحی پژوهش و چگونگی نوشتن پروپوزال مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

در هر گام از فرایند مراحل تکمیل یا نوشتن پروپوزال میتواند به دو شکل خطی و رفت و برگشتی اجرا شود.
- خطی در شرایطی که پژوهشگر در چندین پژوهش بر موضوع و ابعاد مختلف آن اشراف کامل یافته و مراحل را به طور خطی و به طور گام به گام دنبال می کند.
- رفت و برگشتی اغلب به این شکل است که همان طور که پژوهشگر در کار پژوهشی خود روبه جلو حرکت می کند به مراحل عقب باز میگردد و آنها را اصلاح تکمیل یا مسیر جدیدی را انتخاب و دنبال می کند.
انتخاب حوزه مطالعاتی و عنوان پژوهش
انتخاب حوزه مطالعاتی و تمرکز روی آن زمینه خوبی برای تشخیص چالشها و گزینش آنها برای پژوهش است. با تمرکز روی یک حوزه مطالعاتی مشخص بهتر میتوان مشکلات و چالشهای موجود در آن حوزه را «شناسایی فهرست بندی و اولویت بندی کرد با درک اولویتهای مشکل یا چالش هر حوزه انتخاب برای پژوهشگر آسان تر و اثر بخش تر خواهد شد. یکی از چالش برانگیزترین مراحل پژوهش، انتخاب چالش یا مشکل و تبدیل آن به مسئله و عنوان است. تفاوت این سه در آن است که «مشکل» بیشتر جنبه ذهنی و انتزاعی دارد و به تعبیری احساس ایجاد شده در آن حوزه است وقتی مشکل از حالت ذهنی و احساسی تبدیل به حالتی عینی و واقع گرایانه میشود به «مسئله» تبدیل شده است. وقتی مسئله در قالب یک عبارت قابل بررسی و پژوهش مطرح میشود به آن «عنوان» می گویند مهارتهای تفکر انتقادی»، «تفکر خلاق» و «پرسشگری» به انتخاب موضوع مناسب کمک می کند. وقتی فرد روی انواع مشکلات خود متمرکز میشود و توانایی ملموس کردن آنها از طریق بیان مسئله را پیدا میکند؛ میتواند مورد متعددی را در این زمینه فهرست کند در این شرایط باید موضوعی را انتخاب کند که علاقه بیشتری به راه حل یا پاسخهای احتمالی آن دارد در واقع هر چقدر موضوع مرتبط با مسائل شخصی و کاری فرد باشد تلاش با انگیزه فرد در فرایند پژوهش بیشتر خواهد شد. پژوهشگر یا دانشجو، بهتر است، قبل از آنکه عنوان منتخب خود را به ارزیابی دیگران بگذارد خود به ارزیابی آن از طریق پرسشنامه جدول زیر بپردازد. با این ارزیابی و پاسخهایی که از آن حاصل میشود بهتر میتوان از نظرات مشورتی دیگران و به ویژه اساتید» بهره برد. البته درک و ارائه پاسخ مناسب به سؤالات نیاز به مطالعه ۹ فصل ابتدایی کتاب دارد اما آشنایی با این سؤالات کلیدی بهره مندی خواننده از فصول مورد اشاره را افزایش خواهد داد.

برای پاسخهای «خیر» نمره صفر و برای پاسخهای بله نمره یک در نظر بگیرید عناوینی که نمره پایین تر از ۵ بگیرند، برای دانشجو کاملاً نامناسب و نمره ۵ تا ۱۰ نسبتاً مناسب و از ۱۱ تا ۱۴ مناسب هستند. در اغلب حوزه های مطالعاتی پژوهشهای فراوانی انجام شده است که یافتن یک موضوع جدید را دشوار میکند (منادی، عابدی و طالب زاده شوشتری، ۱۳۹۴). باید توجه داشت که شرایط نهایی و مناسب بودن پروپوزال با تکمیل بخشهای مختلف آن مشخص می شود. به این معنا که در هر یک از گامهای تکمیل پروپوزال ممکن است پژوهشگر متوجه نکاتی شود که لزوم اصلاح یا تغییر عنوان را برجسته می.کند این نکته یا لزوم رفت و برگشت در فرایند تکمیل پروپوزال در افراد مبتدی بیشتر است و البته نقش مهمی در شکل گیری یک عنوان مناسب و اثر بخش دارد بنابراین فرد نباید نگران باشد که در مراحل مختلف عنوان پژوهشی دچار تغییرات شود شرط پیدا کردن عنوان خوب جستجوی مؤثر است. فصل چهارم کتاب خواننده را با روشهای مؤثر جستجو آشنا می.کند دانشجویان و پژوهشگران برای تشخیص مشکلات و چالشها و حتی مسئله ها و عناوین پیشنهادی احتمالی میتوانند از منابعی به شرح جدول زیر بهره مند شوند.

موضوع منتخب جز در موارد مذکور در جدول زیر نباید تکراری باشد.

در ابتدای عنوان اغلب از کلمات کلیدی مشخص کننده رویکرد پژوهش به شرح جدول زیر استفاده می شود.

برخی اساتید بر جنبه های خاص از این عناوین تاکید دارند و کاربرد آن را در هر شرایط مجاز نمی دانند. برای نمونه کلمه «تأثیر» در عنوان پژوهش بر رابطه علت و معلولی تجربی تأکید دارد و تنها در پژوهشهای آزمایشی یا تجربی و با وجود متغیر مستقل دستکاری شده قابل استفاده میباشند. هرچند در «پایان نامه رساله ها و مقالاتی» از پژوهشهای توصیفی و کیفی هم این کلمه در عنوان دیده می شود اما توصیه بر آن است که اگر تأکید بر پیدا کردن «رابطه علی در پژوهش آزمایشی وجود دارد، از کلمه «تأثیر»، اگر صرف تعیین روابط بین متغیرها در سطح پژوهش توصیفی وجود دارد از کلمه رابطه یا ارتباط و اگر رویکرد رابطه «علی در پژوهش کیفی وجود دارد از کلمه «نقش» استفاده شود. برای افرادی که تازه تجربه پژوهش را آغاز میکنند و در این زمینه مبتدی هستند؛ توصیه میشود از عنوان های ساده و ملموس تری چون «شناسایی و اولویت بندی عوامل موانع و شاخصها در زمینه های مختلف شخصی و کاری خود استفاده کنند.
هر یک از کلمات مورد اشاره میتواند بار معنایی خاصی را در پژوهش القا کند عنوان باید کلیدواژه ها را در بر داشته باشد تا در جستجوی دیگران خیلی زود قابل شناسایی و تشخیص باشد در نوشتن عنوان می توان از اصل شش سؤال 5W+H یعنی چه چیز چه ،وقت چه کسی ،کجا چرا و چطور استفاده کرد. برای نمونه در عنوان «مقایسه
مهارت های ارتباطی ورزشکاران رشتههای گروهی با انفرادی المپیاد سراسری دانشگاه پیام نور در سال ۱۳۹۴، اجزای مورد اشاره به این شرح است:
چه چیز؟ مهارتهای ارتباطی
چه کسی؟ ورزشکاران
کجا؟ دانشگاه پیام نور
چطور؟ مقایسه بین رشته های گروهی و انفرادی
چه وقت؟ سال ۱۳۹۴
چرا؟ –
در این عنوان پنج عنصر از عناصر ششگانه برای نوشتن عنوان مورد توجه قرار گرفته است. گاهی به ضرورت و برای طولانی نشدن عنوان باید به تعداد محدودتری از آنها بسنده کرد. بیشترین تعداد کلمات تشکیل دهنده یک عنوان»، بر اساس APA نباید بیشتر از ۱۲ کلمه باشد کوتاه بودن قاطعیت شفافیت و وضوح عنوان مهمترین عوامل در اثرگذاری آن بر مخاطب است.
استدلال با پشتوانه مبانی نظری و ادبیات پیشینه
پیش از شروع نوشتن پروپوزال» و «پژوهش دانشجو باید با مبانی استدلال آشنا باشد و هر ادعای خود را با استدلال- های علمی و منطقی توجیه کند یکی از ضعفهای بزرگ دانشجویان در نوشتن پروپوزال» استدلالهای ضعیف و ناکارآمد برای توجیه موضوع مورد پژوهش خود در قالب بیان مسئله و ضرورت اجرای پژوهش» است. بنابراین قبل از تکمیل پروپوزال و حتی در ادامه نگارش گزارش پژوهشی باید استدلال» در کار علمی را به خوبی شناخت. استدلال یا گواه ،آوری ترکیب قانونمند مبانی نظری و ادبیات پیشینه برای رسیدن به «مفاهیم یا سازه ها یا متغیرها یا فرضیه های تازه است یعنی از انواع مبانی نظری مورد پذیرش برای توجیه درستی یک مطلب یا ادعا استفاده می شود؛ به نحوی که خواننده مطلع را قانع کند در استدلال ذهن بین انواع مبانی نظری ارتباط برقرار می کند تا از پیوند آنها، نتیجه ای حاصل کند که در آن نکته مبهم و مشکوکی را روشن و به یقین نزدیک کند این کاری است که دانشجو باید پیش از اقدام به نگارش پروپوزال و پژوهش به خوبی یاد بگیرد. انواع روشهای استدلالی با این فرایند در جدول زیر معرفی شده است.

استدلال با پشتوانه مبانی نظری
برای خیلی از بحث ها باید «مبانی نظری آن حوزه را خوب شناخت و آنها به درستی به هم ربط داد. یکی از سؤالات در فراگیر اغلب دانشجویان در این مرحله این است که منظور از «مبانی نظری چیست و چگونه میتوان از آنها استدلالها استفاده کرد در پاسخ به این سؤال باید گفت که محدوده مبانی نظری برای هر موضوع موردبررسی بسیار وسیع است و دامنه ای به شرح جدول زیر دارد.

مفهوم مبانی نظری هر آن چیزی است که منسوب به «نظر» و برای فهمیدن آن «فکر و نظر» نیاز باشد. برای بیان نظر به مفهوم نیاز است و به همین دلیل مفهوم یا ،سازه اجزایی برای بیان انتزاعی نظر هستند. هر سازه می تواند متشکل از چند مفهوم باشد برای نمونه سازه هوش هیجانی ترکیبی از دوم مفهوم انتزاعی و غیر قابل دیدن «هوش» و «هیجان» است. سازه اغلب با مؤلفه ها و ابعاد آن مشخص میشود هر سازه میتواند دارای چند مؤلفه کلی و هر مؤلفه شامل چند بعد باشد. وقتی مفهوم یا سازه در شکل عینی و قابل اندازه گیری مطرح شود به آن متغیر می گویند. در نمونه ارائه شده برای مشاهده و سنجش هوش هیجانی به عنوان یک متغیر میتوان از ابزارهایی مانند پرسشنامه ای معتبر در این خصوص استفاده کرد «فرضیه» و «نظریه هر دو نوعی نظر» هستند که با مفاهیم بیان میشوند؛ اما «نظریه» همان «فرضیه» مستدل شده یا تأیید شده در فرایندهای خاص است نظریه ها خود دارای دو نوع رسمی» و «حقیقی» هستند. «نظریه های رسمی اغلب دارای کاربرد در چندین زمینه و موضوع خاص و قابل تعمیم در مورد مطالعات متعدد هستند. اما «نظریه های حقیقی مبتنی بر یک موضوع و قابل استفاده در همان موضوع خاص به مثابه یک مدل نظری» و یک «نظریه کاری هستند فرام) ، (۲۰۱۳ به نظریه های رسمی نظریه های با کاربرد گسترده و جهان شمولی مانند «نظریه نیازهای مازلو هستند اما نظریه های حقیقی به نظریه های حاصل از بررسی یک سازمان یا اجتماع با کاربردی در سطح همان سازمان یا اجتماع مورد بررسی اشاره دارند هر چند در بسیاری از موارد فرایند ایجاد مبانی نظری، چارچوبی مشترک و با کاربردهای بین رشته ای دارند اما در مواردی میتوان تفاوتهایی را شاهد بود. در اغلب موارد پژوهشگران در مواجهه با مسئله به تعریف ،مفهومی طرح پرسش یا شکل گیری فرضیه هایی پرداخته اند و از طریق جستجو و پژوهش به پاسخهایی رسیده اند که مقدمه ایجاد مبانی نظری را در آن حوزه فراهم کرده است. در سطحی کلی تر رویکردهای نظری با توسعه پاسخها به اجزای فلسفه در یک زمینه ،فکری شرایط ایجاد مکاتب فکری و فلسفی را فراهم کردند. در برخی علوم مانند هندسه ریاضی و فیزیک به مدد اثبات ،ریاضی نظریه ها به قضیه های با درجه قطعیت بالا تبدیل شده اند (مانند قضیه حد مرکزی در آمار یا قضیه فیثاغورث در هندسه در برخی از حوزه های علوم انسانی، نظریه ها با نزدیک شدن به تجارب عمومی ،بشر به اصولی با کمترین تعارض و پذیرش عمومی، مانند «اصول اخلاقی، اصول کار با وزنه یا اصول مدیریت و امثال آن تبدیل میشوند برخی از این اصول به بیان قوانین طبیعی و تشریح نظم جهانی میپردازند که از این رو به آنها قانون با بالاترین درجه از مقبولیت عمومی اطلاق می شود. نظریه های انیشتین و قوانین نیوتن را میتوان از این دست قلمداد کرد که بیانی از قوانین طبیعی هستند که البته هر یک از آنها تنها به توضیح بخشی از کارکردهای جهان میپردازند نظریه بیانگر حکمی کلی از دانسته ها و باورها اما قوانین بیان کننده نظم جهانی هستند. بسیاری از نظریه ها بر پایه قوانین علمی یا دیگر نظریه های قطعی تر مرتبط ساخته میشوند (ویلیامز، ۱۳۸۶). در واقع «نظریه پارادایم ،مکتب قضیه اصول و قانون هر کدام از نظر مفهومی یک نظریه هستند با این تفاوت که بعد از نظریه مفاهیم بعدی دارای قدرت تبیین بیشتر و احتمال تغییر پذیری کمتر میشوند.
برخی دانشمندان برای کاربردی و قابل درک کردن نظریه ها از الگو مدل استعاره نما الگوریتم، نقشه ذهنی و سازه استفاده میک ن کنند. در برخی موارد الگو و مدل یکسان در نظر گرفته میشوند و در برخی موارد، در الگو بر رویکرد کیفی و در مدل بر رویکرد کمی تأکید می شود. سازه یا مؤلفه در پژوهش متشکل از چندین مفهوم انتزاعی و مشتق از نظریه است؛ برای نمونه احساس خوشبختی یک سازه است که برای مشاهده و سنجش آن از مفاهیم متشکله آن یعنی «احساس نشاط، احساس سرزندگی احساس رضایت احساس امید و … استفاده میشود حبیب پور و صفری، ۱۳۸۸). مفهوم «پارادایم» با عناوین انگاره یا سرمشق» نیز ترجمه شده است اما بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که این ترجمه ها مفهوم کامل پارادایم به عنوان یک نظریه راهنما و برتر برای حوزه ای خاص را نمی رساند. در مجموع یک «نظریه» برای قرار گرفتن در سطح مفهوم «پارادایم»، باید از دیگر نظریه های رقیب بهتر باشد. پارادایم می تواند به عنوان یک سرمشق یا الگو به ارائه یک تصویر بنیادی از موضوع بررسی بپردازند. در این شرایط پارادایم تعیین می کند که در موضوع پژوهشی چه چیزی را باید بررسی کرد؟ چه پرسشهایی را میتوان مطرح کرد؟» و «در تفسیر پاسخهای به دست آمده، چه قواعدی را باید رعایت کرد؟ (خجسته ۱۳۹۶) نکته مهم در تمامی این توضیحات این است که پژوهشگر باید با هر یک از این مفاهیم یا «مبانی نظری مبتنی بر نظریه ها یا انواع نظرها به شرح شکل زیر بتواند با استدلال یا گواه آوری علمی موضوع و مسئله موردبررسی خود را معرفی کند و اهمیت و ضرورت آن را نشان دهد.

پژوهشگر با تسلط بر مبانی نظری حوزه مطالعات خود بهتر میتواند به استدلال یا ارائه گواه های علمی قانع کننده برای بیان مسئله یا ضرورت انجام تحقیق خود بپردازد. همچنین اهداف فرضیه ها و سؤالات پژوهشی برآمده از مبانی نظری، خیلی بهتر ناظران بر پیشنهاد پژوهش را اقناع می کند.
استدلال بر مبنای ادبیات پیشینه
بررسی پیشینه پژوهش مطالعه گذشته آن و نگاهی است به آنچه دیگران در زمینه این پژوهش یا موضوعات مشابه انجام داده اند. در بررسی ،پیشینه پژوهشگر میخواهد بداند دیگران در این باره چه کرده اند تا کجا پیشرفته اند و چگونه کار کرده اند تا او نیز کار خود را در راستا و ادامه تلاشهای پیشین قرار دهد و در ضمن از روشها و نتایج آن تلاش ها در حل مسئله خود استفاده کند اگر دیگران مسئله پژوهشگر را پیشتر حل کرده باشند، پرداختن به چنین پژوهشی کار بیهوده ای خواهد بود. اما اگر آن مسئله هنوز حل نشده یا روش قابل قبولی نداشته است، میتوان برای حل آن با روشی مناسب پژوهش کرد.
تعریف مسئله به بررسی بهتر پیشینه و متقابلاً بررسی پیشینه به شناخت بهتر مسئله کمک می کند. این دو تأثیر متقابل در یکدیگر دارند پژوهشگران با بررسی پیشینه از مسئله و مفاهیم مرتبط با آن شناخت خود را کامل می کنند. با انجام صحیح این کار و بهبود شناخت نسبت به مسئله در هر مرحله منابع و زوایای جدیدی به روی پژوهشگر گشوده میشود که میتواند در مسیر یا سرنوشت پژوهش اثر مهمی داشته باشد. علاوه بر آنکه مرور نوشتارها و پیشینه پژوهش در مرحله نوشتن پروپوزال نقش کلیدی دارد در فرایند پژوهش نیز پژوهشگر بر اساس یک الگو و با توجه به هدف پژوهش آثار مرتبط را بررسی تحلیل و نقد می.کند مرور نوشتارها مطالعه ای است که ضمن خلاصه کردن پژوهشهای پیشین آنها را ارزیابی و ارتباط آنها را با یکدیگر و با پژوهش موردنظر مشخص می کند. تحقق هدفهای هر پژوهش به میزان زیادی به کیفیت پیشینه پژوهش یعنی مرور تحلیلی و انتقادی آثار و پژوهشهای موجود بستگی دارد (مهری و فتاحی (۱۳۹۰) از جمله اهداف تهیه پیشینه پژوهش میتوان به مواردی به شرح جدول زیر اشاره کرد.

ارتباط نزدیک و معنادار مرور نوشتارها و پیشینه پژوهش با سایر بخشهای یک کار پژوهشی بر استحکام و غنای آن اثر دارد. انواع منابع برای مرور پیشینه و ادبیات پژوهش را میتوان به شرح جدول زیر مرور کرد.

نگارش پروپوزال یا پیشنهاد پژوهش
با نهایی شدن عنوان اولیه پژوهش و توانمندی در ارائه استدلال یا گواه آوری باید برای عنوان یک «پیشنهاد پژوهش یا پروپوزال تنظیم کرد. در برخی دانشگاهها برای تأیید اولیه عنوان مقطع دکتری در گروه مربوطه، ابتدا یک پروپوزال خلاصه و یک صفحه ای با محورهایی به شرح جدول زیر ارائه میشود.

پس از تأیید پروپوزال در شورای گروه رشته مربوطه دانشجو به طور رسمی مجوز آغاز اجرای پژوهش را دریافت می کند. مهم ترین محورهای پروپوزالهای کامل شامل مواردی به شرح جدول زیر است.

در ادامه نحوه نگارش هر یک از بخشهای کلیدی پروپوزال در راستای عنوان منتخب» معرفی می شود.
تدوین بیان مسئله
بیان مسئله به زبان ساده به معنای توجیه مسئله و طرح پرسش کلی محقق .است همان طور که گفته شد «مسئله» باید با «مبانی نظری» و «ادبیات» پیشینه» در قالب استدلالهای مناسب توجیه شود. بر این اساس ساختار نگارشی بیان مسئله را میتوان به شرح جدول زیر معرفی کرد.

بیان مسئله در ساختار مورد اشاره باید به نحوی نوشته شود که در پایان آن خواننده احساس کند، مسئله ای جدی وجود دارد که پاسخ یا راه حل کافی برای آن نیست و توجه به این مسئله ارزشمند است. هرچقدر پژوهشگر بتواند در کمتر و گویاتر بیان مسئله را با توجه به محورهای مورد اشاره بنویسد به متقاعد سازی خوانندگان و داوران برای تأیید انجام پژوهش موردنظر کمک می کند. باید دقت کرد که بین مشکل با مسئله تفاوت وجود دارد مشکل بر یک قضاوت حسی تأکید دارد که در آن فرد می فهمد که یک جای کار اشکال دارد و چیزی درست انجام نمیشود؛ اما فرد نمیداند چه چیزی؟ در کجا؟ و چرا؟» دچار اشکال شده است. مشکل میتواند یک ،نارضایتی ناراحتی نگرانی و یک وضعیت نامطلوب باشد؛ اما آنقدر مبهم است که نمیتوان آن را توضیح داد با احساس مشکل اغلب افراد در صدد انجام کاری برای رفع آن برمی آیند اما هنوز نمی دانند چه کاری؟ باید انجام داد تا مشکل برطرف شود. یعنی در مرحله مواجهه با مشکل، «تعریف و توصیف وضعیت موجود کامل نیست اما در مرحله مسئله شدن مشکل شفاف تر و وضعیت فعلی و احتمالاً وضعیت مطلوب آن تا حد زیادی مشخص خواهد شد. در مسئله چالش اصلی این است که فرد هنوز نمیداند با چه راه حل یا اقدامی می توان وضع موجود را بهبود داد یا مسئله را برطرف کرد به زبان علمی،تر در مرحله مشکل، تمام عوامل و متغیرهای مؤثر در آن برای ما مشخص نیست با مطالعه درباره مشکل و افزایش اطلاعات دانسته ها و آگاهی دانشجو از عوامل ایجادکننده و ریشه های آن افزایش می یابد و قادر به بیان مسئله خواهد شد. در اینجا «مسئله» همان مشکل تعریف شده است که در آن «وضعیت موجود و مطلوب» مشخص شده است. برای نمونه ممکن است «بیمیلی» دانشجویان نسبت به پژوهش به عنوان یک مشکل توسط پژوهشگر احساس میشود و با شفاف کردن موضوع او به کم بودن انگیزه های پژوهشی در دانشجویان به عنوان یک مسئله میرسد که باید دلایل آن را شناخت و برای بهبود آن راه های مشخصی پیدا کرد. برای طرح یک مسئله باید مبدأ و مقصد را به صورت دقیق یا تقریبی مشخص کرد و راهبرد پژوهش برای حل مسئله یا جستجوی مسیر مناسب برای رفع آن را مورد تأکید قرار داد. مشخص نبودن وضعیت موجود یا مطلوب نشان از ضعف در تشخیص یا تعریف مسئله است که بدون آن ارائه مسیر برای «حل مساله» پشتوانه منطقی و لازم را ندارد. به طور خلاصه مشکل دیده و مساله تعریف می شود. بسیاری از مشکلات هم وجود دارد که اصلاً دیده نمی شوند. هنر پژوهشگر این است که مشکلات دیده و آن را به صورت مساله بیان کند. برای تبدیل مشکل به مساله می توان گام هایی به شرح جدول زیر برداشت.

ویژگی افرادی که در یک رشته خاص به تخصص می رسند و یه شکل تخصصی مطالعه و پژوهش می کنند، در آن است که مساله های کلیدی و استاندارد آن حوزه را بهتر تشخیص داده و تعریف می کنند. باید دقت کرد که جنس برخی مشکلات به نوعی است که تبدیل آنها به مساله کار دشواری خواهد بود. به ویژه اگر فرد بدون برخورداری از تخصص لازم، دارای پیش فرض های و سوگیری های ذهنی هم باشد. اغلب افرادی که در حوزه تخصصی کار می کنند، مسائل استاندارد آن حوزه را می شناسند و راه حل آنها را می دانند. در زندگی شخصی و محیط اجتماعی هم، هر فرد مسائل مختلفی را می آموزد و روش های حل آنها را به تجربه یاد می گیرد. یکی از بزرگترین اشتباهات رایج در مواجهه با مشکلات این است که پژوهشگر می کوشد هر مشکل را به یک یا چند مساله ای تبدیل کند که خودش می شناسد و بر روش های حل آنها مسلط است. برخی از داوران به طور مشخص از شما می خواهند که در بیان مساله، شکاف پژوهشی یا دانشی را برای عنوان منتخب خود مشخص کنید. گاهی ممکن است چند شکاف پژوهشی بر اساس زیرمولفه های پژوهشی شما مطرح شود. به این معنا که شما باید خلا موجودی را که منجر به ایجاد مساله شده است را از یک یا چند بعد مشخص کنید. انواع شکاف های پژوهشی یا دانشی را می توان به شرح جدول زیر مرور نمود.

بیان پرسش کلی در این مرحله بسیار مهم است و باید سوال به شکل مناسب و شفاف طرح شود. برای نمونه برای پژوهش روی «تعارض بین استاد راهنما و دانشجو در فرآیند اجرای پایان نامه» می توان سوال را با توجه به رویکرد پژوهشی به این شکل مطرح کرد:
- رویکرد پدیده شناسی: تجربه دانشجویان از تعارض با استاد راهنما در فرآیند اجرای پایان نامه چیست؟
- رویکرد گراندد تئوری: فرآیند مدیریت تعارض بین استاد راهنما و دانشجو در فرآیند اجرای پایان نامه چگونه است؟
ممکن است این چالش برای دانشجو ایجاد شود که من هنوز با انواع روش های پژوهش و رویکردهای اثربخش آشنا نشده ام تا بتوانم پرسش کلی به این شکل طراحی کنم. در پاسخ به این چالش به همان رویکرد رفت و برگشتی در طول پروپوزال نویسی اشاره می شود که در گام آشنایی با جزئیات کار، دانشجو می تواند به عقب بازگردد و پروپوزال خود را اصلاح یا تکمیل کند.
الگوهای نگارشی بیان مساله را می توان در سه قالب مثلث، مثلث معکوس و لوزی به شرح شکل زیر معرفی کرد.

الگوی مثلث ایستاده در نگارش بیان مساله: در این الگو ابتدا پرسش کلی پژوهشگر مطرح و در ادامه با بیان شکاف پژوهشی، مساله معرفی می شود. این الگو برای پژوهشگران توصیه نمی شود و تنها می تواند یک روش تمرینی اولیه برای نگارش بیان مساله باشد.
الگوی مثلث معکوس در نگارش بیان مساله: در این الگو با توضیحات مقدماتی، مساله معرفی می شود و بعد به معرفی شکاف پژوهشی پرداخته خواهد شد و در انتها پرسش کلی پژوهشگر به شکلی برآمده از توضیحات قبلی معرفی خواهد شد. الگوی لوزی در نگارش بیان مساله: در این الگو که به پژوهشگران توصیه می شود، ابتدا با توضیحات مقدماتی مساله معرفی می شود و در ادامه به معرفی عمبق تر متغیرها و ابعاد مربوطه به مساله پرداخته خواهد شد (تشریح مساله). سپس شکاف پژوهشی بر اساس آشنایی که از مولفه های مورد بررسی برای متغیر ایجاد شده، معرفی می شود. در ادامه ابعاد گسترده شده مساله به نحوی محدود خواهد شد که به پرسش کلی ایجاد شده برای پژوهشگر بر اساس توضیحات پیش گفته ختم می شود. این الگو از کامل ترین روش ها برای نوشتن یک بیان مساله علمی و مناسب است.