هنر رفتار با افراد دشوار

هنر رفتار با افراد دشوار

آیا تا به حال در محیط کار با افرادی مواجه شده‌اید که رفتارهایشان شما را به چالش کشیده‌اند؟ آیا می‌خواهید بدانید چگونه می‌توانید با این افراد به بهترین شکل برخورد کنید و محیط کاری مثبت‌تری ایجاد کنید؟ در مقاله «هنر رفتار با افراد دشوار»، شما با راهکارهای عملی و کاربردی برای مدیریت انواع مختلف افراد دشوار آشنا خواهید شد. از افرادی که همیشه از زیر کار فرار می‌کنند تا کسانی که بیش از حد مهربان و فداکار هستند، این مقاله به شما نشان می‌دهد چگونه می‌توانید با هر نوع شخصیتی به طور مؤثر برخورد کنید.

اداره موقعيت هاي دشوار، بخشي از زندگي روزانه ماست. همه ما هر روز با افراد دشوار سر و کار داريم و اين افراد را مي شناسيم. شايد هيچ چيز به اندازه برخورد با اين افراد، خسته کننده و ملال آور نباشد. اين افراد انرژي ما را تحليل مي برند، احساساتمان را تحريک مي کنند، حوصله همه را سر مي ­برند و ما را در حالتي نامطلوب قرار مي­ دهند. اين رفتارها در محل کار براحتي مي­ توانند يک محيط شاد را نابود کنند، کارايي را کاهش دهند و روحيه افراد را پايين آورند.



ضرورت مدیریت افراد دشوار

شناخت و مدیریت افراد دشوار در محیط کار یکی از چالش‌های مهم در سازمان‌ها است. این افراد می‌توانند تأثیرات منفی زیادی بر کارایی و روحیه کارکنان داشته باشند. شناخت افراد دشوار به مدیران و کارکنان کمک می‌کند تا بتوانند به طور مؤثرتری با آن‌ها برخورد کنند و از تأثیرات منفی آن‌ها بر محیط کار جلوگیری کنند. این شناخت می‌تواند شامل شناسایی ویژگی‌های شخصیتی، رفتارها و الگوهای ارتباطی این افراد باشد. با این شناخت، می‌توان راهکارهای مناسبی برای مدیریت و کاهش تأثیرات منفی آن‌ها ارائه داد. برخی از تاثیرات منفی افراد دشوار بر سازمان به صورت زیر است:

کاهش کارایی و بهره‌وری: افراد دشوار می‌توانند با رفتارهای منفی خود، تمرکز و انگیزه کارکنان دیگر را کاهش دهند و باعث افت کارایی و بهره‌وری در سازمان شوند.

تضعیف روحیه کارکنان: برخورد مداوم با افراد دشوار می‌تواند روحیه کارکنان را تضعیف کند و باعث افزایش استرس و نارضایتی در محیط کار شود.

افزایش نرخ ترک کار: کارکنانی که به طور مداوم با افراد دشوار مواجه می‌شوند، ممکن است تصمیم به ترک کار بگیرند که این موضوع می‌تواند هزینه‌های زیادی برای سازمان به همراه داشته باشد.

ایجاد محیط کاری منفی: افراد دشوار می‌توانند با رفتارهای خود، جو منفی در محیط کار ایجاد کنند که این موضوع می‌تواند تأثیرات منفی بر فرهنگ سازمانی داشته باشد.

برای مدیریت افراد دشوار راهکارهایی وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره می کنیم:

آموزش و توانمندسازی مدیران: مدیران باید آموزش‌های لازم برای شناخت و مدیریت افراد دشوار را دریافت کنند تا بتوانند به طور مؤثرتری با آن‌ها برخورد کنند.

ایجاد فرهنگ سازمانی مثبت: سازمان‌ها باید تلاش کنند تا فرهنگ سازمانی مثبتی ایجاد کنند که در آن رفتارهای منفی افراد دشوار کاهش یابد و کارکنان احساس امنیت و رضایت بیشتری داشته باشند.

ارائه بازخورد سازنده: مدیران باید به طور منظم بازخوردهای سازنده به افراد دشوار ارائه دهند و آن‌ها را به بهبود رفتارهای خود تشویق کنند.

استفاده از مشاوره و حمایت روانشناختی: در برخی موارد، استفاده از مشاوره و حمایت روانشناختی می‌تواند به افراد دشوار کمک کند تا رفتارهای خود را بهبود بخشند و تأثیرات منفی آن‌ها کاهش یابد.

با شناخت و مدیریت مناسب افراد دشوار، سازمان‌ها می‌توانند محیط کاری بهتری ایجاد کنند و از تأثیرات منفی این افراد بر کارایی و روحیه کارکنان جلوگیری کنند. در ادامه برخی از گونه های افراد دشوار را معرفی و راه حل های ساده ای را برای مقابله با آنها ارائه می دهیم. توجه داشته باشید این افراد فقط مختص به محل کار نیستند و ما روزانه با آنها درگیر هستیم. شاید خودمان هم در برخی شرایط همانند این افراد رفتار نماییم!

نحوه رفتار با افراد زورگو و متخاصم

شخصيت عصباني و متخاصم عصبانيت خود را با اعمال زور نشان مي دهد. خصومت، کينه توزي، استفاده از کلمات نيش دار، امتناع از کارهاي گروهي و خودپسندي و تکبر از جمله ويژگي هاي اين افراد است. آنها دلشان مي خواهد هميشه غالب و مسلط باشند و سعی مي ­کنند با توسل به هر شيوه و روشي به خواسته­ هاي خود برسند. در مقابل آنها بايستيد، اما سعي نکنيد با آنها بجنگيد. هرگز رفتار آنها را تحمل نکنيد بلکه در مقابل آنها قاطع، محکم، جسور و با اعتماد به نفس باشيد.

مثال عملی: فرض کنید در یک جلسه کاری، یکی از همکاران شما به طور مداوم نظرات دیگران را قطع می‌کند و با صدای بلند و تهاجمی صحبت می‌کند. در این شرایط، می‌توانید با حفظ آرامش و استفاده از تکنیک‌های مذاکره، به او بگویید: «من متوجه هستم که شما نظرات خوبی دارید، اما اجازه دهید دیگران هم نظرات خود را بیان کنند.»

نحوه رفتار با افراد همیشه شاکی

از نظر اين افراد تنها چيزي که زندگي به آنها عطا کرده، بدشانسي است. آنها به جاي پيدا کردن راه حل براي مسائل و مشکلات، عادت کرده اند که شکايت کنند و بهانه بگيرند. نگرش هاي اين افراد مسموم و متاسفانه بيماري آنها واگير است. اين افراد بندرت سعي مي کنند شرايط ناخواسته را تغيير دهند، در عوض دائماً مثل بچه ­اي که به او اجازه کاري داده نمي شود رفتار مي کنند. اجازه ندادن باعث منفي بافي او مي شود. جمله معروف آنها اين است که «هيچ کس مرا دوست ندارد». به اين افراد نشان دهيد که مسائل آنها را مي ­بينيد و مي ­شنويد، زيرا آنها به محيط حمايتي و تشويق احتياج دارند. همچنين بايد سطح فشار و استرس را براي اين افراد پايين آورد. علاوه بر اين به آنها اجازه شکايت کردن ندهيد، مگر زماني که راه حلي براي مشکل پيش آمده داشته باشند.

مثال عملی: یکی از همکاران شما همیشه از شرایط کاری و محیط کار شکایت می‌کند. در این مواقع، می‌توانید با همدلی به او گوش دهید و سپس راهکارهایی برای بهبود وضعیت پیشنهاد دهید. مثلاً بگویید: «من درک می‌کنم که این موضوع برای شما ناراحت‌کننده است. بیایید با هم راه‌حلی پیدا کنیم تا این مشکل را حل کنیم.»

نحوه رفتار با افراد وسواسی و کمال گرا

اين افراد دلشان مي خواهد کارها به بهترين نحو ممکن انجام گيرد. چنين افرادي در عين حال که ممکن است خسته کننده و ملال آور به نظر برسند، اما داراي مهارت هاي تجزيه و تحليلي هستند که مستلزم توجه زياد به جزئيات است. استاندارهاي عملکرد اين افراد در سطح بسيار بالايي قرار دارد. در برخي مواقع کار خوبي که توسط ديگران مورد تمجيد واقع مي شود از نظر اين افراد قابل قبول نيست. جمله معروف آنها اين است: «اين کار مي توانست بهتر انجام شود.»

مثال عملی: همکار شما همیشه به دنبال کامل بودن است و به جزئیات بیش از حد توجه می‌کند. در این شرایط، می‌توانید با تشویق او به تمرکز بر اولویت‌ها و اهداف کلی، به او کمک کنید. مثلاً بگویید: «من تحسین می‌کنم که شما به جزئیات توجه می‌کنید، اما بیایید ابتدا روی اهداف اصلی تمرکز کنیم و سپس به جزئیات بپردازیم.»

نحوه رفتار با افراد خشک و یخی

اين افراد براي تغيير آمادگي ندارند و هر تغييري، هر چند کوچک مي تواند آنها را نگران و آشفته سازد و آغازي براي رفتار منفي در آنها باشد. جمله معروف آنها اين است: «راه قديمي بهتر است». در مقابل اين افراد صبور باشيد، زيرا ممکن است در مسير انجام تغييرات مانع تراشي کنند. اين افراد را در تغيير درگير کنيد يا از تغييرات تدريجي براي ايجاد فرصت مناسب براي آنها استفاده کنيد.

مثال عملی: یکی از همکاران شما همیشه با سردی و بی‌احساسی برخورد می‌کند. در این مواقع، می‌توانید با ایجاد ارتباطات دوستانه و غیررسمی، به او نزدیک‌تر شوید. مثلاً بگویید: «چطور بود آخر هفته‌ات؟ آیا کاری جالب انجام دادی؟»

نحوه رفتار با افراد بسته

راه هاي برقراري ارتباط با اين افراد محدود است. اين افراد بسيار تودار و ديرجوش هستند و تنهايي و خلوت را به بودن در ميان جمع ترجيح مي دهند. آنها هرگز درباره تفکرات و احساسات خود صحبت نمي کنند و به همين دليل ارتباطات محدودي دارند. «حوصله ندارم» يا «فعلاً وقت ندارم» از جملاتي است که آنها براي فرار از جمع از آنها استفاده مي کنند. براي برقراري ارتباط با اين افراد بايد حوصله کنيد. ممکن است مدتي طول بکشد تا اين گونه افراد احساس راحتي بکنند و با شما راحت­تر و بهتر برخورد کنند. هنگام صحبت با اين افراد از سوالات باز استفاده کنيد و آنها را به شرکت در بحث ها تشويق کنيد.

مثال عملی: همکار شما همیشه از بیان نظرات و احساسات خود خودداری می‌کند. در این شرایط، می‌توانید با ایجاد فضایی امن و حمایت‌کننده، او را تشویق به بیان نظراتش کنید. مثلاً بگویید: «نظرت در مورد این پروژه چیست؟ ما واقعاً به دیدگاه‌های تو نیاز داریم.»

نحوه رفتار با افراد کم حرف و منفعل

اين افراد زياد سخن نمي گويند. حتي اگر اصرار کنيد، فرياد بکشيد يا از آنها خواهش کنيد، جوابي بيشتر از آري يا خير نخواهيد شنيد. اين افراد حتي زماني که بايد از حقوق خود دفاع کنند، ساکت مي مانند. در نتيجه غالباً مورد ظلم قرار مي گيرند. فرد منفعل هميشه احساس نا امني مي­ کند و اعتماد به نفس پائيني دارد . آنان غالباً از شرکت در تصميم گيري ها امتناع مي ­کنند و يا نظري ارائه نمي­ دهند. اين افراد شديداً به اعتماد به نفس و حمايت احتياج دارند و بايد بطور مستقيم از آنها انجام اموري را که مي توانند انجام دهند خواسته شود. تشويق نيز در ايجاد اعتماد به نفس آنها بسيار موثر است.

مثال عملی: یکی از همکاران شما همیشه در جلسات ساکت است و نظرات خود را بیان نمی‌کند. در این مواقع، می‌توانید با پرسیدن سوالات مستقیم و دعوت به مشارکت، او را تشویق به صحبت کنید. مثلاً بگویید: «نظر تو در مورد این موضوع چیست؟ ما دوست داریم دیدگاه تو را بشنویم.»

نحوه رفتار با افراد از زیر کار در رو

افرادي که دائماً مي گويند: «این کار، کار من نيست». اين افراد دائم از زير بار قبول مسئوليت هاي بيشتر شانه خالي کرده و منفي بودن خود را با رد کردن انجام کارهايي که بايد برعهده بگيرند، ظاهر مي کنند. معمولاً دوستان و همکاران اين افراد بايد کارهاي مربوط به آنها را انجام دهند و اين درحالي است که اين افراد انجام آن کارها را جزء وظايف آنها مي ­دانند نه وظايف خودشان! جمله معروف آنها اين است: «اين کار جزء وظايف و شرح شغلي که من بايد انجام بدهم نيست». سعي کنيد شرح شغل اين افراد را واضح و روشن در اختيار آنها قرار دهيد، تا جايي براي توجيه جایی باقي نماند. بازرسي و کنترل غيرمحسوس نيز در برخي مواقع مي تواند کارساز باشد.

مثال عملی: برای افرادی که از زیر کار فرار می‌کنند، انگیزه‌های مالی یا غیرمالی تعیین کنید. مثلاً بگویید «اگر این پروژه را به موقع و با کیفیت انجام دهی، پاداش ویژه‌ای دریافت خواهی کرد.»

نحوه رفتار با افراد شایعه پراکن

اين افراد از شايعه بعنوان سلاح قوي جهت کنترل روي ديگران و محيط استفاده مي کنند. آنها با پخش شايعه و درگير کردن ديگران در مسائل مربوط به آن لذت مي­ برند و احساس مهم بودن مي ­کنند. جمله معروف آنها اين است: «اجازه بده من بگويم چه اتفاقي دارد مي ­افتد». بهترين راه جلوگيري از شايعه سازي در سازمان، دادن اطلاعات و حقايق لازم و کافي به افراد است. وقتي افراد سازمان از کليه اطلاعات مربوط به مسائل سازمان آگاهي داشته باشند، به شايعه و افراد شايعه پراکن توجهي نمي کنند. در نتيجه انگيزه­اي براي اين افراد به منظور ايجاد شايعه و پخش آن باقي نمي ماند.

مثال عملی: یکی از همکاران شما همیشه شایعات و اخبار نادرست را پخش می‌کند. در این شرایط، می‌توانید با ارائه اطلاعات صحیح و شفاف، به کاهش شایعات کمک کنید. مثلاً بگویید: «من شنیدم که این موضوع به اشتباه پخش شده است. اطلاعات صحیح این است که…»

نحوه رفتار با افراد منفی نگر

اين افراد نگرش بدي نسبت به دنيا دارند. آنها فکر مي کنند که دنيا بر سرشان خراب شده است. آنها از شيوه انجام امور ناراضي هستند و مهم نيست شما چقدر تلاش کنيد تا کاري برايشان انجام دهيد. در واقع اين افراد هميشه نيمه خالي ليوان را مي بينند و براي انجام يک کار بيشتر بر عواقب منفي آن تاکيد دارند تا نتايج مثبت. اين افراد اعضاي خوبي براي کارهاي گروهي نيستند. جمله معروف آنها اين است: «من مي دانم اين کار شدني نيست». تغيير نگرش افراد منفي گرا کار آساني نيست. اما شما بايد آنها را مجبور به تطبيق با عادت هاي مثبت کنيد تا از عادت هاي منفي دور شوند. ايجاد تفکرات مثبت و نشان دادن نتايج خوب کارهايي که او اميدي به انجام آنها نداشته است، مي تواند به اين اشخاص کمک کند.

مثال عملی: همکار شما همیشه به جنبه‌های منفی مسائل توجه می‌کند و دیدگاه منفی دارد. در این مواقع، می‌توانید با ارائه دیدگاه‌های مثبت و راهکارهای عملی، به او کمک کنید. مثلاً بگویید: «من می‌دانم که این چالش‌ها وجود دارد، اما بیایید به راه‌حل‌های ممکن فکر کنیم.»

نحوه رفتار با افراد غیرمتعهد

اين افراد آن قدر براي انجام کاري بهانه مي آورند تا شخص ديگري آن را انجام دهد و يا آن قدر در انجام تصميمي تعلل  مي کنند که ارزش آن از بين مي رود. آنها کار خود را بطور جدي انجام نمي دهند، زيرا کار براي آنها اولويت ندارد. انجام امور شخصي و پرداختن به مسائل غيرکاري براي آنها مهمتر از انجام کارهاي سازماني است. جمله معروف آنها اين است: «او مي ­تواند منتظر شود». دليل اصلي تاخير و تعلل آنها را سوال کنيد. اين افراد معمولاً احتياج به اهداف و استانداردهاي واضح و انتظارات رسمي دارند و اينها بايد به او ابلاغ شود. همچنين آنها به يک سيستم نظارتي بسته نيازمندند تا نتوانند براحتي از زير کار شانه خالي کنند.

مثال عملی: یکی از همکاران شما همیشه وظایف خود را به موقع انجام نمی‌دهد و به تعهدات خود پایبند نیست. در این شرایط، می‌توانید با تعیین مهلت‌های مشخص و پیگیری منظم، او را به تعهد بیشتر تشویق کنید. مثلاً بگویید: «بیایید یک برنامه زمانی برای این پروژه تعیین کنیم و هر هفته پیشرفت‌ها را بررسی کنیم.»

نحوه رفتار با افراد همیشه منتقد

اين افراد هميشه با کلمات نيش دار و انتقادات بي مورد خود، ديگران را آزار مي دهند . آنها درباره هر ايده اي، انتقادات خاص خود را دارند؛ چه آن ايده، خوب باشد يا بد! هدف اين افراد مخالفت با تمام چيزهايي است که گفته مي شود. آنها هرجا مي روند مشکلات را پيدا مي کنند. جمله معروف اين افراد اين است: «ايده بدي است». در مذاکره و گفتگو با افراد انتقاد کننده بر اطلاعات تمرکز کنيد. از آنها درباره علت انتقاد و مخالفت شان سوال کنيد و هميشه آنها را براي اطلاعات بيشتر تحت فشار قرار دهيد. هرگز رفتارهاي نامناسب چنين افرادي را تأييد نکنيد.

مثال عملی: همکار شما همیشه از کارهای دیگران انتقاد می‌کند و نظرات منفی می‌دهد. در این مواقع، می‌توانید با تشویق به ارائه نقد سازنده و پیشنهادات بهبود، به او کمک کنید. مثلاً بگویید: «نظرات تو ارزشمند است، اما بیایید به جای انتقاد، راهکارهای بهبود را هم مطرح کنیم.»

نحوه رفتار با افراد خودخواه

افراد خودخواه، هميشه مي خواهند راه خود را ادامه دهند و فکر مي کنند همه چيز را مي دانند.  در واقع اين افراد مي خواهند نداشتن امنيت خود را به گونه اي پنهان کنند. با اين افراد تنها براساس حقايق و واقعيت ها رفتار کنيد. قبل از ملاقات با آنها تمام اطلاعات مورد نياز را بدست آوريد و خود را براي پاسخ به سوالات آنها آماده کنيد. به ياد داشته باشيد برخورد تهاجم آميز يا تسليم در برابر آنها کارساز نخواهد بود.

مثال عملی: یکی از همکاران شما همیشه به منافع خود فکر می‌کند و به دیگران توجهی ندارد. در این شرایط، می‌توانید با تشویق به همکاری و کار تیمی، به او کمک کنید. مثلاً بگویید: «بیایید با هم کار کنیم تا به اهداف مشترکمان برسیم.»

نحوه رفتار با افراد فداکار یا همیشه قربانی

اين افراد قلب خونين سازمان هستند. آنها زود سرکار مي ­آيند و دير مي روند و يار و پشتيبان همکاران و دوستانشان هستند. از آنها هرکاري که بخواهيد انجام مي­ دهند، زيرا اين افراد معمولاً به دليل مسائل شخصي ترجيح مي ­دهند بيشتر اوقات زندگي خود را در محيط سازمان بگذرانند. در صورتي که از خدمات آنها قدرداني نکنيد، منفي گري آنها آغاز مي شود. جمله معروف افراد فداکار اين است: «من زندگي ­ام را وقف اين شرکت کردم، ولي براي هيچ کس مهم نيست». به حرف هاي اين افراد گوش دهيد و به آنها نشان دهيد که وجودشان تا چه اندازه براي سازمان اهميت دارد. از تلاش ها و همکاري آنها صميمانه قدرداني کنيد و اين کار را در حضور ديگران انجام دهيد.

مثال عملی: همکار شما همیشه خود را قربانی می‌داند و از دیگران انتظار کمک دارد. در این مواقع، می‌توانید با تشویق به خودمراقبتی و تقویت اعتماد به نفس، به او کمک کنید. مثلاً بگویید: «من می‌دانم که تو همیشه به دیگران کمک می‌کنی، اما بیایید به خودت هم توجه کنی و نیازهای خودت را در نظر بگیری.»

نحوه رفتار با افرادی که همیشه خود را سرزنش می کنند

اين افراد همواره کمبودهايي را در عملکرد کاري و رفتاري خود مي يابند و دائم خود را ملامت مي کنند. آنها از هيچ يک از جنبه هاي زندگي شخصي و کاري خود راضي نيستند. جمله معروف آن ها این است: «من توبيخ خواهم شد. من مي توانستم اين کار را بهتر انجام دهم». اعتماد به نفس آن ها را بالا ببريد و از کارهاي مثبت و خوب آن ها قدرداني کنيد. به آنها نشان دهيد آن طور که خودشان فکر مي کنند بي ­دست و پا و کارخراب ­کن نيستند.

نحوه رفتار با افراد پرحرف و ورّاج

اين افراد به قدري حرف مي­ زنند که اجازه صحبت به افراد ديگر نمي­ دهند. جالب اينجاست که بيشتر حرف هاي آنها اصلاً ربطي به موضوع مورد بحث ندارد وصرفاً از دست دادن وقت و زمان مفيد است. براي برخورد با اين افراد به آنها تنها چند دقيقه فرصت صحبت کردن داده شود. در صورتي که باز هم به حرف زدن ادامه دادند، به هيچ وجه رفتار آنها را تحمل نکنيد. به آنها بگوئيد، بايد برويد و فرصتي براي گوش کردن به حرف هاي آنها نداريد.

مثال عملی: یکی از همکاران شما همیشه صحبت می‌کند و وقت دیگران را می‌گیرد. در این شرایط، می‌توانید با تعیین زمان‌های مشخص برای صحبت و محدود کردن زمان جلسات، به او کمک کنید. مثلاً بگویید: «بیایید در این جلسه به نکات اصلی بپردازیم و زمان را مدیریت کنیم.»

نحوه رفتار با افراد نامنظم

اين افراد در انجام وظايف و شرکت در جلسات، نظم و ترتيب را رعايت نمي کنند و نوعي آشفتگي در رفتار و کردار آنها ديده مي­ شود. آنها دائم به دنبال وسائل خود مي ­گردند و هميشه در جلسات تاخير دارند. براي برخورد با اين افراد نظم و انضباط را عامل مهمي در ارزيابي عملکردشان اعلام کنيد و آنها را به مرتب بودن تشويق کنيد.

مثال عملی: همکار شما همیشه کارهای خود را به موقع انجام نمی‌دهد و برنامه‌ریزی ندارد. در این مواقع، می‌توانید با ارائه راهکارهای مدیریت زمان و برنامه‌ریزی، به او کمک کنید. مثلاً بگویید: «بیایید یک برنامه روزانه برای کارهایمان تعیین کنیم تا بتوانیم به موقع به اهدافمان برسیم.»

نحوه رفتار با افراد بی مسئولیت

اين افراد تحمل قبول مسئوليت يا توبيخ بابت اشتباه را ندارند. آنها از زير بار مسائل شانه خالي مي کنند و انگشت اتهام خود را هميشه به سمت ديگران نشانه مي ­روند. جمله معروف آن ها اين است: «من اين کار را نکردم، فلاني آن کار را انجام داد». با آنها قاطع برخورد کنيد و به طور مستقيم اشتباهاتشان را با دليل برايشان توضيح دهيد تا نتوانند اشتباه را به ديگري منتقل کنند.

مثال عملی: یکی از همکاران شما همیشه از مسئولیت‌های خود فرار می‌کند و وظایف خود را به دیگران محول می‌کند. در این شرایط، می‌توانید با تعیین وظایف مشخص و پیگیری منظم، او را به مسئولیت‌پذیری بیشتر تشویق کنید. مثلاً بگویید: «بیایید وظایف هر کس را مشخص کنیم و هر هفته پیشرفت‌ها را بررسی کنیم.»

نحوه رفتار با افراد جزئی نگر

اين افراد همواره مي گويند: «من احتياج به چک کرن مجدد کار دارم، شايد چيزي از زير دستم رد شده باشد». آن ها به جزئي ترين و ريزترين موارد يک مسئله توجه مي کنند و گاهي به خاطر يک مسئله کوچک اوقات ديگران را تلخ مي کنند. آن ها را عادت دهيد در کنار توجه به جزئيات به مسائل کلي و اصلي توجه کنند. آنها بايد ياد بگيرند کليات و جزئيات را با هم در نظر بگيرند و به دليل مسائل جزئي کل پروژه را به تاخير و خطر نياندازند.

مثال عملی: همکار شما همیشه به جزئیات بیش از حد توجه می‌کند و از دیدگاه کلی غافل می‌شود. در این مواقع، می‌توانید با تشویق به تمرکز بر اهداف کلی و اولویت‌ها، به او کمک کنید. مثلاً بگویید: «بیایید ابتدا روی اهداف اصلی تمرکز کنیم و سپس به جزئیات بپردازیم.»

نحوه رفتار با افراد پوست تخم مرغی

اين افراد بسيار حساس هستند و بي اهميت ترين مسائل آنها را ناراحت مي کند. روحيه حساس آن ها باعث مي شود ديگران در برخورد با آنها بسيار محتاط باشند و از برقراري ارتباط با آنها احساس راحتي نکنند. بازخورد، به اين افراد بايد سريع و مستقيم نباشد، بلکه به آرامي و با توجه به شخصيت آنها باشد. در برقراری ارتباط با آنها شخصيت حساسشان را در نظر بگيريد.

مثال عملی: یکی از همکاران شما همیشه به کوچک‌ترین انتقادها واکنش نشان می‌دهد و ناراحت می‌شود. در این شرایط، می‌توانید با ارائه بازخوردهای سازنده و حمایت‌کننده، به او کمک کنید. مثلاً بگویید: «من می‌دانم که این موضوع برای تو مهم است، اما بیایید به راهکارهای بهبود فکر کنیم.»

نحوه رفتار با افراد خیلی خوب

اين افراد به نظر مي­ رسد که با شما موافق هستند، اما چنانچه کاري را که آنها از شما خواسته­ اند انجام ندهيد، مسئله ساز مي شوند. اين افراد به تاييد بسيار نياز دارند. به آنها نشان دهيد، دوستشان داريد و برايشان ارزش قائليد.

مثال عملی: همکار شما همیشه به دیگران کمک می‌کند و از خود غافل می‌شود. در این مواقع، می‌توانید با تشویق به خودمراقبتی و تعیین مرزهای شخصی، به او کمک کنید. مثلاً بگویید: «من تحسین می‌کنم که تو همیشه به دیگران کمک می‌کنی، اما مهم است که به خودت هم توجه کنی و زمانی را برای استراحت و بازسازی انرژی خود اختصاص بدهی.»

اگر خود ما نیز جزو افراد دشوار باشیم چه کنیم؟

اگر احساس می‌کنید که خودتان جزو افراد دشوار هستید و می‌خواهید رفتارهای خود را بهبود بخشید، چند راهکار می‌تواند به شما کمک کند. با استفاده از این راهکارها، می‌توانید به تدریج رفتارهای دشوار خود را بهبود بخشید و روابط بهتری با دیگران برقرار کنید.

خودآگاهی و شناخت خود: اولین قدم برای بهبود رفتار، شناخت دقیق خود و رفتارهایتان است. سعی کنید از طریق خودارزیابی و دریافت بازخورد از دیگران، نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید.

پذیرش و تغییر نگرش: پذیرش اینکه ممکن است رفتارهای دشواری داشته باشید، اولین گام برای تغییر است. تغییر نگرش و تلاش برای بهبود رفتارهایتان می‌تواند تأثیرات مثبتی بر روابط شما داشته باشد

مدیریت استرس و احساسات: افراد دشوار معمولاً به دلیل استرس و احساسات منفی، رفتارهای نامطلوبی از خود نشان می‌دهند. یادگیری تکنیک‌های مدیریت استرس و کنترل احساسات می‌تواند به بهبود رفتارهایتان کمک کند.

توسعه مهارت‌های ارتباطی: بهبود مهارت‌های ارتباطی می‌تواند به شما کمک کند تا بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنید و از بروز سوءتفاهم‌ها جلوگیری کنید. تمرین گوش دادن فعال، بیان احساسات به صورت مؤثر و احترام به نظرات دیگران از جمله این مهارت‌هاست.

جستجوی کمک حرفه‌ای: در برخی موارد، مشاوره با یک روانشناس یا مشاور می‌تواند به شما کمک کند تا رفتارهای خود را بهتر بشناسید و راهکارهای مناسبی برای بهبود آن‌ها پیدا کنید.

تمرین مداوم و صبر: تغییر رفتارها نیاز به زمان و تمرین دارد. صبور باشید و به تدریج تلاش کنید تا رفتارهای خود را بهبود بخشید. هر گام کوچک به سمت بهبود، می‌تواند تأثیرات بزرگی داشته باشد.

نتیجه گیری و جمع بندی

همه افراد در برخي شرايط غير قابل پيش بيني و  تحريک­ پذير مي شوند. در برخورد با افراد مسئله ساز موارد زير را همواره به خاطر داشته باشيد:

  • تفاوت هاي افراد را بيشتر و بيشتر بشناسيد. تفاوت ­ها همواره منجر به اصطکاک مي شود. اگر تفاوت ميان انسان ها را يک موهبت و نه يک مسئله بدانيد، مي ­توانيد به خوبي موقعيت­ هاي دشوار را اداره کنيد. مطمئن باشيد که همه افراد سازش و هماهنگي را دوست دارند. اين انديشه که ديگران به دنبال تحقير و صدمه زدن به ما هستند، درست نيست. مطمئن باشيد همه توافق و يکدلي را دوست دارند. با اعتقاد به اين مسئله شما فرصت پيدا مي کنيد، درهاي گفتگو را براي رسيدن به توافقات دو جانبه باز کنيد.
  • باور کنيد که مي توانيد در کنار افراد مسئله ساز بدون تنش و اصطکاک کار کنيد. شما ممکن است که با افراد دشوار دوست و صميمي نباشيد، اما مي توانيد با آنها رفتار مسالمت آميز داشته باشيد. سعي کنيد به خواسته­ هاي هم احترام بگذاريد.
  • در تله افراد دشوار گرفتار نشويد. وقتي ديگران به گونه ­اي رفتار مي کنند که شما عصباني و خشمگين مي ­شويد، در واقع شما را در تله خود گرفتار کرده اند. ما اغلب در تله رفتارها، گفتارها، لبخندها و نگاه هاي افراد گرفتار مي شويم. نبايد اجازه دهيم رفتارهاي افراد   مسئله ساز، ما را در کنترل رفتارمان دچار مشکل سازد و آن ها را بر ما مسلط گرداند.
  • گوش کنيد؛ گوش کنيد؛ گوش کنيد! وقتي ديگران بدانند شما حرف هاي آن ها را مي شنويد و به مسائلشان اهميت مي دهيد، کمتر رفتارهاي دشوار را از خود بروز مي دهند.
  • براي ايجاد رابطه بهتر افراد را با نام صدا بزنيد (نام هر فرد گرمترين آهنگي است که او مي شنود و دوست دارد بشنود).
  • افراد را سرزنش نکنيد. سرزنش افراد، آنها را براي بروز رفتارهاي مسئله ساز مستعد مي سازد.
  • مراقب بلندي و لحن صدا و زبان بدن خود باشيد. استفاده از زبان بدن به شما کمک مي کند ارتباط بهتري را با ديگران برقرار سازيد. با برقراري ارتباطات عميق و اصولي، فرصت کمتري براي نشان دادن تعارضات و رفتارهاي دشوار ايجاد مي شود.
  • از به کار بردن اين کلمات پرهيز کنيد: بايد، ولي، من مي خواهم …، متاسفم، نمي تواني و غیره
  • اگر داوطلب صداقت هستيد با ديگران نيز صادقانه برخورد کنيد و به تعهدات خود عمل کنيد.
  • استفاده از کلمات جادوئي ­را بياموزيد. در دامنه لغات ما، کلمات زيادي وجود دارند که اثرات فوق العاده اي بر جاي مي گذارند. اين کلمات را بيابيد و از آنها استفاده کنيد.
  • فنون مذاکره را ياد بگيريد چرا که موفقيت در زندگي امروز در گرو ارتباطات خوب است و مذاکره در اين راه به شما کمک مي کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *