اكثر بنگاه هاي مادر (هلدینگ) پس از گذشت مدت زماني از اتخاذ استراتژي هاي جاري شان، نياز به تجديد و تغيير استراتژي پيدا مي كنند. تحولات سريع محيط و استراتژي هاي جديدي كه رقبا در پيش ميگيرند چنين تغييراتي را براي بنگاههاي مادر ضروري ميسازد. طبيعتاً اين تغيير و تحولات ميبايست در راستاي حداكثر كردن ارزش آفريني براي سازمان باشد اما الزاماً هر جابجايي در استراتژي با موفقيت قرين نيست. بسياري از سازمانها در انطباق سريع خود با تغييرات شكست خوردهاند و بسياري نتوانستهاند استراتژيهاي مناسبي را براي خود برگزينند.
تعريف شركتهاي زايشي
شركتهاي زايشي (Spin off or Start up or Spin out) نوعي كسب و كار موقتي نوپا هستند كه در نتيجه استقلال و مشتق شده از يك مجموعه اوليه شكل گرفته و شامل تركيبي جديد از متخصصين در زمينه پروژههاي مشخص هستند. ماهيت اين شركتها دانش بنيان بوده و در نتيجه كار بر روي ايده تا فرايند تجاري سازي در دل اين شركتها به وقوع خواهد پيوست (مشيري، 1388).
اسپينآفها به شركت و يا موسسه اي گفته ميشود كه توسط اعضا و با امكانات اوليه سازمان مادر تأسيس شده و در جهت تجاري سازي ايدهاي كه در آن سازمان شكل گرفته، فعاليت مي نمايد. اسپينآفها از طريق اشتغالزايي، فراهم ساختن الگويي براي كارآفرينان و ايجاد تعامل ميان دانشگاه و صنعت در نظام مالي و صنعتي يک کشور حائز اهميت هستند. توسعه اين مجموعه ها در دهه هاي اخير، منجر به تعريف و تشكيل «پارك هاي علم» و «دانشگاه هاي تحقيقاتي» شد. هر چند سازمان مادر مي تواند يك دانشگاه تحقيقاتي يا آزمايشگاه دولتي و يا R&D يك سازمان باشد، اما در صورتي كه سازمان مادر يك دانشگاه تحقيقاتي باشد، نتيجه بسيار مؤثرتر خواهد بود.
براي تسهيل يا تقويت شكل گيري اسپينآفها در مراكز تحقيقاتي وجود عواملي مانند زيرساختهاي سخت افزاري يا مشاوره اي، نظام قوي پتنت سازي و ثبت اختراعات و امكان ايجاد انتشارات مشترك از ضروريات است. راسموسن (2006) فرآيند اسپينآف يك دانشگاه را بصورت شكل زير مدل ميكند.
به عقيده ندونزوآ و همكاران (2002) فرآيند توسعه اسپينآف هم از نظر عمومي و هم از نظر دانشگاهي شامل چهار مرحله بوده و بسيار مشابه فرآيند مرحله-دروازهي كوپر ميباشد كه براي فرآيند توليد محصول جديد طراحي شده بود. هر كدام از اين مراحل داراي وظيفه ويژهاي در فرآيند کلی اسپينآف است.
مرحله اول ايدهها را با توجه به وضعيت تجاريسازي ممكن توليد و ارزيابي ميكند؛
مرحله دوم اين ايدهها را بررسي و اميدبخشترين آنها را به مفاهيم نوآورانه نهايي تبديل ميكند؛
مرحله سوم بهترين مفاهيم را با راهاندازي شركتهاي اسپينآف جديد مشخص ميكند؛
و مرحله چهارم ارزش اقتصادي ايجادي توسط شركتهاي جديد را حفظ و تقويت ميكند.
اين چهار مرحله كاملاً از هم مستقل نيستند.
برنامه IDEAS دانشگاه پليتكنيك والنسيا (2002) فرآيندي را ايجاد نمود كه شركتهاي جديد را قادر ميسازد تا خارج از دانشگاه اسپينآف شوند. در اين مدل فرآيند زايش اسپينآف بصورت فرآيندي بينظم ديده مي شود كه با تعامل سه عنصر ايجاد ميگردد: نوآوران (E)، فرصت (O)، و منابع (R). اين سه عنصر در ابتدا لازم است تا با ذهن شخص نوآور تركيب شوند تا دانههاي حاصلخيزي از ايدههاي جديد را بوجود آورند. اين دانهها در فاز باروري تجميع يافته تا به مفاهيمي واقعي بدل گردند كه سلولهاي فرصت را شكل ميدهند (CoO). سالمترين آنها كه داراي تعادلي بين ميزان در دسترس بودن نوآوران، فرصتها و منابع است، به شكل ممتازي زاده ميشود، اگرچه نياز دارد تا مدتي را براي بدست آوردن تمامي خصوصيات لازم منتظر بماند تا در يك محيط جهانيسازي شده، موفق گردد.
آلپيدا و همكاران (2010) نشان دادند كه فاكتورهاي؛ نيازهاي بازار، سرمايه انساني، سياستهاي دولت، چارچوب علمي، منابع مالي، و نهادهاي مرتبط نقش بسزايي را در فرآيند توسعه اسپينآف بازي ميكنند. بنابراين آنها چارچوبي سيستماتيك بنام زنجيره اسپينآف ارائه دادند كه به شكل زير است.
موستار و همكاران (2006) با مرور نوشتارهاي اسپينآف پژوهشمحور، چارچوبي را بر پايه سه جريان پژوهشي توسعه داده و سپس چندين نوعشناسي را از اين ديدگاهها استخراج نمودند. آنها نوعشناسيهايي را پيدا كردند كه دو يا چندين ديدگاه شناخته شده را تركيب ميكند:
- ديدگاه منبعمحور،
- ديدگاه مدل كسبوكار،
- و ديدگاه نهادي.
مدلهاي زايشي
با جمعآوري و تحليل اطلاعات 20 مورد زايش رخ داده در سال 2006 با در نظر داشتن ارتباط ميان داراييهاي تكنولوژيك و منابع مالي اين شركتها، استنباط ميشود كه شركتها با فنوني متنوع اقدام به جذب سرمايه و تامين مالي خود نمودهاند و مقوله انتقال فناوري به بازار و ارزشافزايي با مكانيزمهاي متنوع و نويني در حال انجام بوده است. همچنين فرآيند رشد اين شركتها يك روال چندمرحلهاي را در بر داشته است. منابع تامين مالي طيف وسيعي شامل صندوق هاي تامين مالي و سرمايهگذاري خطرپذير تا آژانسهاي كسبوكار بانكها بودهاند (مشيري، 1388).
در ميان اين 20 مورد زايشي، تنها 8 مورد داراي سابقه ثبت و اخذ پتنت بودهاند (3 مورد بيوتكنولوژي، 4 مورد فناوري اطلاعات، و يك مورد نانوفناوري). همچنين اين شركتها براي رسيدن به نقطه زايش و عبور از آن، درنگ لازم را نمودهاند تا منابع مالي تامين شده و براي عرضه محصول به بازار، آمادگي لازم ايجاد شده باشد (مشيري، 1388). رابرتز و مالون (1995) مراحل انجام اسپينآف را به صورت شكل زير بيان نمودند:
نمونه های موردی
فازهای زایشی دانشگاه اسپانیا را می توان به شرح زیر تشریح نمود:
- پيش رشد: مسير بین ايده و فرصت، تعريف يك سري پروژههاي نوآوري موجود است. هر كدام از موارد مطرح شده داراي ريسك خاص خود در بازار بوده و قابليت جذب منابع مالي مشخصي را داراست. دوره زماني مربوط به مراجعه كارآفرين براي اظهار نمودن و بيان پروپوزال كسب و كار در مركز نوآوري و كارآفريني است. طي اين مدت اولين متون و نسخه دريافت پروژه اوليه تهيه و آماده ميشود. در خلال اين مدت پرسشهاي مختلفي مطرح ميشود كه يا پاسخ مناسب براي آن وجود دارد يا كارآفرين بايد در جستجوي پاسخ برخي از ابهامهاي ايجاد شده باشد و ايدههاي طرح شده پرورانده ميشود. طي اين مرحله، تحليل SWOT در مركز كامل ميشود. شرح توجيهي شامل مواردي مانند جوانب حقوقي و ملاحضات كسب و كار، تحقيق بازار و محصول، طرح بازاريابي، تامين مالي و اعتبار مورد نياز، طرح عملياتي و استراتژيك كسب وكار است. بخش مهمي از طرح امكانسنجي شامل اطلاعاتي در خصوص زمانها و ميزان سرمايه تزريقي به پروژه است (مشيري، 1388).
- مرحله انتخاب: در اين مرحله سناريوهاي متنوعي قابل طرح است و هر كدام زمان، هزينه، بازاريابي، فاكتورهاي موفقيت و سود براورد شده خاص خود را داراست.
- دوره رشد: اين دوره شامل يه دوره 3 تا 5 ساله است و طي آن بنگاه استقلال عملياتي خود را آغاز ميكند. اين دوره شامل يك سري فازهاي دنباله دار است كه هر پروژه نوآوري بايد انها را پيموده تا محصول جديد به بازار عرضه شود. فرآيند رشد كسب و كار، يك فرآيند پويا و رو به جلو در حوزه توسعه بنگاه است. مراكز رشد و انكوباتورها را ارائه خدماتي در زمينه مديريت و مشاوره، ارائه تسهيلات مالي و بازرگاني، مشاوره حقوقي و تجاري، و خدمات حمايتي در زمينههاي عمومي مورد نياز يك شركت در حال توسعه همچون، اتاق و فضاهاي كاري، سختافزار و شبكه رايانهاي و تمام تجهيزات مورد تقاضاي كاركنان شركت نوپا در مركز است. طي اين مدت رشد در دو محور توسعه كسب و كار و حمايتهاي مالي و اعتباري رخ ميدهد. با پايان يافتن مرحله رشد، زايش كامل شده و به بلوغ ميرسد.
در پژوهشي دیگر پيشنهاد گرديد براي ايجاد ارتباطات شبكهاي مناسب در صنعت نفت و با توجه به جمعبندي مطالعات نظام ملي نوآوري نروژ در كنار كسب نظرات صاحبنظران،«ايجاد پارك هاي علم و فناوري تخصصي صنعت نفت» در محلي با شرايط جغرافيايي مناسب براي بهبود وضعيت پژوهش و فناوري در اين صنعت پيشنهاد گردد. راه اندازي اين پارك ها ضمن ايجاد ارتباط نظام مند ميان بخش هاي مختلف زنجيره ايده تا بازار به تشكيل و تقويت اسپينآفها نيز كمك مي كند. اسپينآفها مي توانند به ٤ صورت به توسعه تكنولوژي در صنعت نفت كمك كنند:
- ايجاد شركت هاي دانش بنيان در حوزه خدمات پيمانكاري
- ايجاد شركت هاي دانش بنيان فرآيندي (پالايش، انتقال، توزيع، تبديل و …) در راستاي اصل 44
- ايجاد پيمانكاران پژوهشي كارآمد
- تجاري سازي سريع ايدهها و تحقيقات صنعت نفت و گاز با ايجاد منافع مستقيم براي محققان و ايده پردازان
اپوره و همكاران در ارزيابي كارايي دانشگاههايي كه از اسپينآف پشتيباني ميكنند، سه گروه متفاوت از اسپينآفها را تعريف نمودند:
- گروه اول: اسپينآفهايي با توافقات رسمي براي انتقال فناوري: خصوصيت اصلي اين گروه اين است كه آنها داراي توافقي رسمي بر انتقال فناوري از دانشگاه والد مي باشند (مانند؛ پتنت و …).
- گروه دوم: اسپينآفهايي كه پرسنل لازم را از دانشگاه والد به همكاري ميگيرند: خصوصيت اصلي اين گروه اين است كه آنها عضوي از دانشگاه والد را براي همكاري با كاركنانشان و تيمهايشان به خدمت ميگيرند.
- گروه سوم: شبه-اسپينآفها: خصوصيت اصلي اين گروه اين است كه نه تنها عضوي از دانشگاه والد را به خدمت نميگيرند بلكه هيچ توافق رسمي نيز ندارند. در اصل آنها را نميتوان رسماً اسپينآف ناميد، به همين دليل شبه-اسپينآف نامگذاري شدند.