“مشاعات” به فضاهایی اطلاق میشه که همه افراد و بدون هیچ گونه محدودیت و ضابطه ای میتونن استفاده کنن و نقطه مقابل مشاع، “مفروز” قرار میگیره و مفروز به معنی فضاهایی هستش که مالکیت و صاحبش مشخصه و هرکسی نمیتونه استفاده کنه مگر ضوابط اجازه لازم رو بده.
زمانیکه برای انتخاب کارکنان و مدیران یک شرکت یا حتی واحدی در سازمان ضوابط و شایستگی های جدی و محکمی وجود داشته باشه، اون سازمان در طبقه مفروز قرار میگره و باید منتظر موفقیت های مضاعف بود مثلا مدیریت دپارتمان فناوری اطلاعات حتما به یک شخصی با تحصیلات و تجربه های مرتبط با مباحث فناوری اطلاعات سپرده میشه و عین همین موضوع برای واحدهایی مثل کنترل کیفیت، مهندسی و … تقریبا اجرا میشه.
و اما واحد منابع انسانی یعنی یکی از پراستعداد ترین واحدهای سازمانی برای قرار گرفتن در طبقه مشاعات سازمانی. یعنی واحدی که هر کسی با هر تخصص و رشته تحصیلی و حتی فاقد تخصص، اجازه مدیریت و اداره را به خود می دهد.
· واحدی که مهترین نقش رو در موفقیت یا شکست داره،
· واحدی که فراهم کننده کلیه امکانات برای سایر مدیران و دپارتمان ها هستش تا بتونن به بهتربن شکل ممکن مدیریت واقعی منبع ارزشمند سرمایه انسانی رو داشته باشن.
· واحدی که متولی اصلی کارکنان در سازمان هستش و افراد امانت هایی هستند از بخش منابع منابع انسانی که به واحدهای دیگه سپرده شدن. حالا اگه این واحد امانت دار و حافظ خوبی نباشه یعنی احتمال تضییع و تخریب همه جنبه های انسانی بسیار محتمل خواهد بود.
وقتی که قلب یک سازمان مشاع بشه؛ اون قلب یا بدون ریتم میشه و یا ریتمش هماهنگ با ریتم کلی سازمان نخواهد بود و این یعنی ناامیدی و نابودی. چونکه “مدیران مشاع” حتی اگر هم بخوان کاری انجام بدن، نمیتونن. مدیران بقیه واحدهای سازمان ممکنه بتونن بدون مشروعیت و مقبولیت و محبوبیت، لنگ لنگان کارشون رو پیش ببرن ولی برای واحد منابع انسانی چون مستقیم با افراد کار میکنن، از این خبرا نیست.
«مدیران بقیه واحدهای سازمان ممکنه بتونن بدون مشروعیت و مقبولیت و محبوبیت، لنگ لنگان کارشون رو پیش ببرن ولی برای واحد منابع انسانی چون مستقیم با افراد کار میکنن، از این خبرا نیست.»
از مهمترین توجیهات و فرافکنی های “مشاع سازی” واحد منابع انسانی و انتصاب افراد غیر متخصص و متناسب هم این هستش که:
· فلانی چون سالیان سال اینجا کار میکرده و همه پرسنل رو به خوبی میشناخته تصمیم گرفتیم مسئولیت واحد منابع انسانی هم بهش بدیم. و این استدلال بسیار بار فکاهی و طنز بالایی دارد و مثل این میمونه که یک نفر را به واسطه اینکه کثیرالسفر هستش و رفت و آمدهای زیادی با هواپیما داشته، به عنوان خلبان پرواز ازش استفاده کنیم و یا یک بیمار به واسطه اینکه سالیان سال به مطب پزشکان مختلف مراجعه کرده است، مجوز طبابت بهش بدن.
· استدلال شایع و نابودگر بعدی این هستش که چون آدم خوبی بود گفتیم مدیر منابع انسانی باشه و این هم یعنی مصیبت بزرگ.
· مسیر سوم مشاع سازی به این ترتیب هست که چون در پست و جایگاه های دیگه خوب کار نکرده و نتونسته خودش رو نشون بده، عزلش کردیم و دیگه جایی نداشتیم، گفتیم اینجوری شاید بتونیم از توانمندی هاش استفاده کنیم.
· چون سفارشی اومده بود توی شرکت و جایی دیگه نمیتونستیم ازش استفاده کنیم، واحد منابع انسانی رو مشاع کردیم.
· و مسیرهای مشاع سازی دیگر
📍نکته مهم
هر چند مدیر منابع انسانی به هیچ عنوان نباید مشاع باشه و مفروز مطلق باید در نظرش گرفت ولی خود واحد منابع انسانی، درش به روی همه بازه و مشاع سازمان هست که همه میتونن بدون هیچ دغدغه ای بیان و بهره ببرن. تنها و تنها و تنها یک مدیر مفروز هست که میتونه یک چنین مشاعی رو بسازه.
📍و سخن آخر به مناسبت روز ملی منابع انسانی
یکی از دانشجوهام از تجربه صخره نوردیش تعریف میکرد که به علت ارتفاع و شرایط ویژه صخره یک روز رو نیم و به صورت مستمر باید از صخره های سخت بالا میرفتن و شب هم باید توی یک فضای بسیار محدود و کوچیک و توی ارتفاعات تا صبح سپری میکردن. گویا اون شب هوا هم از حد معمول سردتر میشه تا حد یخبندون. میگفت زمانیکه صبح شد و خورشید بالا اومد و اولین اشعه های گرم خورشید به صورتم خورد؛ اینقدر خوشایند و لذت بخش بود که تازه فهمیدم چرا قدیما توی بعضی اقوام، خورشید و حرارت اینقدر قداست داشته و حتی می پرستیدنش.
اهمیت یک واحد خوب منابع انسانی هم شاید در شرایط عادی و معمولی خیلی به چشم نیاد، ولی در شرایطی که یک کارمند توی شرایط خاصی هست و نیازمند کمکه، عین اشعه های گرم خورشید بعد از یک شب سرد میتونه امیدوار کننده باشه و این فقط از یک مدیر منابع انسانی مفروز با محبوبیت، مشروعیت و مقبولیت بالا برمیاد.
چنانچه نگاه یک سازمان به بخش منابع انسانی و انتصاب مدیران به عنوان “مشاعات یک سازمان” است، موضوعاتی مانند بهره وری نیروی انسانی، منش رهبری در سازمان، رضایت شغلی، تعهد سازمانی، تعلق و … به عنوان پدیده های لوکس و دست نیافتنی خواهند ماند. هرچند اسم این واحد رو از امور اداری به منابع انسانی، سرمایه های انسانی و … عوض کنیم. خیلی حواسمون رو جمع کنیم چون تا وقتی که پارادایم ذهنی مدیران عالی سازمان عوض نشه و “واژه فریبی” حاکم باشه، دستاوردی وجود نخواهد داشت.
نویسنده: دکتر علیرضا کوشکی جهرمی عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه علامه طباطبائی
به مناسبت 25 فروردین مصادف با روز ملی منابع انسانی