کاملترین راه فراگیری روشهای مختلف تفکر چیست؟
چه روش تفکری میتواند جایگزین یا تکمیلکننده تفکر سیستمی باشد؟
نقش مهندسی فکر در رشد تفکر ما چیست و چگونه میتواند نقصهای این روش تفکر و روشهای دیگر را پوشش دهد؟
اینها مهمترین سؤالاتی است که میتوانیم درباره تفکر سیستمی از خودمان بپرسیم. امروزه کلمه سیستم و تفکر سیستمی را بیشتر میشنویم. شما هم که مشغول مطالعه این مقاله هستید، به دلیل رشد اهمیت این موضوع در زندگی، احتمالاً جذب این مقاله شدهاید. این مقاله، مقالهای متفاوت از دیگر مقالات مرتبط با تفکر سیستمی است. چرا که در این مقاله، ما تنها نظر دیگران را منتقل نمیکنیم. بلکه سعی میکنیم، این موضوع را با نگاه متفاوتی ببینیم. این نگاه متفاوت از مهندسی فکر نشأت گرفته است.
مهندسی فکر چیست؟
مهندسی فکر دانشی است که تمامی مباحث مرتبط با تفکر را در برمیگیرد و روش پرداختن به موضوعات مختلف، بر اساس نظام تفکر انسان است. از آنجا که انسانها این نظام را به خوبی نشناختهاند، نتوانستند از آن در زندگی به خوبی بهرهمند شوند. تفکر، ابزار ما برای رسیدن به نتیجه است. حال اگر این ابزار، قابلیتها و ویژگیهای آن را نشناسیم، چطور میتوانیم بهترین بهره را از آن ببریم. تصور کنید پیشرفتهترین کامپیوتر را در اختیار دارید. ولی هیچ چیزی از آن نمیدانید و روش استفاده از آن را بلد نیستید. آیا میتوانید بهترین برنامهها را با آن بنویسید؟ آیا میتوانید زیباترین عکسهای گرافیکی را با آن طراحی کنید؟ آیا میتوانید از آن برای ساماندهی یک شرکت بزرگ استفاده کنید؟ قطعاً خیر. تا روش استفاده صحیح از یک ابزار را بلد نباشیم، نمیتوانیم از آن بهرهای ببریم. تفکر نیز چنین وضعیتی دارد. تفکر یک ابزار است. هر لحظه از آن استفاده میکنیم. ولی روش استفاده از آن را نمیدانیم. چون هیچ آموزشی برای آن وجود نداشته است. طبیعی است که نتوانیم به خوبی از آن بهرهمند شویم. همین اتفاق درباره خلاقیت و تفکر خلاق نیز میافتد. چرا که خلاقیت و تفکر خلاق، زیرشاخههای تفکر هستند.
تفکر سیستمی
تفکر سیستمی در زبان انگلیسی با نام systems thinking خوانده میشود. از آنجا که این مفهوم از زبان انگلیسی وارد زبان ما شده است، باید معنی دقیق آن را از زبان مصدر کشف کنیم. با دقت به این واژه متوجه میشویم که سیستم، صفت تفکر نیست. بلکه مضافالیه آن است. و ترجمه صحیح آن تفکر سیستمها خواهد بود. یعنی تفکری که بر مبنای سیستم طراحی شده است. تفکری که برگرفته از ساز و کار یک سیستم است. تفکری که با سیستمهایی که معمولاً میشناسیم ارتباط دارد. یعنی تفکری که شبیه ساز و کار سیستم است. ولی بیایید به صورت دقیقتر این موضوع را بررسی کنیم. قبل از ارائه تعریف دقیقی از تفکر سیستمی، باید واژگان تشکیلدهنده آن را بشناسیم. اول بیایید ببینیم سیستم چیست؟
سیستم چیست؟
سیستم یا نظام یعنی: مجموعهای از اجزای متعدد که با هم در ارتباط و تعامل هستند. این اجزا بر روی هم تأثیر میگذارند یا از همدیگر تأثیر میپذیرند. و در نهایت، این تعامل به یک نتیجه مشخص منجر میشود. در رابطه با سیستم لازم است نکاتی را در نظر بگیرید:
اول اینکه یک سیستم و نحوه تعامل اجزای آن، دارای نظم خاصی است. در صورت جابجایی یکی از اجزا یا حذف آن، سیستم تغییر خواهد کرد.
تغییر سیستم به چه معنی است؟ تغییر سیستم به این معنی است که ساز و کار یک سیستم تغییر میکند و تغییر ساز و کار سیستم، منجر به تغییر نتایج برآمده از آن سیستم خواهد شد.
از طرفی دیگر، در صورت تغییر ساز و کار سیستم و نوع تعامل اجزا با یکدیگر، نتایج متفاوتی شکل خواهد گرفت. پس در درک یک سیستم باید به درک کاملی از اجزا و همچنین نوع تأثیر هر یک از اجزا بر دیگر اجزا برسیم. در غیر این صورت درک ناقص سیستم منجر به مشکلات بزرگی خواهد شد.
از طرفی دیگر، هر سیستم مرزی دارد. ولی معنی مرزدار بودن یک سیستم این نیست که به کلی از محیط مستقل است.
یک سیستم مجزا میتواند قسمتی از یک سیستم بزرگتر باشد. در واقع هر سیستم میتواند قسمتی از سیستمی دیگر باشد. نکات بسیار زیاد دیگری درباره تعریف سیستم وجود دارد که در حال حاضر به همین مقدار بسنده میکنیم.
تفکر یعنی چه؟
اولین قدم، بعد از درک اینکه فکر میکنیم، شناخت اولیه و کاربردی از تفکر است. تفکر یعنی چه؟ تعریف تفکر در نگاه شما چیست؟
تعریف تفکر، یکی از مفاهیمی است که صاحبنظران، نظر واحدی درباره آن ندارند. در اینجا یک جمعبندی کلی نسبت به این موضوع با شما در میان خواهم گذاشت. یک تعریف ساده ولی کاربردی.
تفکر، فعل و انفعالاتی است که آگاهانه یا ناآگاهانه در ذهن ما اتفاق میافتد. نتیجه فکر کردن، شکلگیری یک ایده جدید است که بر اساس آن رفتار خاصی از خودمان بروز میدهیم.
یک کتاب به شما معرفی میکنم به نام: درآمدی بر مهندسی فکر. تعریف تفکر از دیدگاههای مختلف، یکی از موضوعات بررسی شده در این کتاب به شکل مفصل و تخصصی است.
تفکر سیستمی یعنی چه؟
بری ریچموند تفکر سیستمی را اینگونه تعریف میکند:
تفکر سیستمی هنر و علمی است که به کمک فهم عمیقی که از ساختار زیربنایی سیستمها میدهد، امکان نتیجهگیریهای منطقی در رابطه با رفتار را فراهم میآورد.
به نظر میآید به تعریف بهتری نیاز داریم تا بتوانیم این نوع تفکر را به صورت کاربردی به دیگران بشناسانیم.
با توجه به تعریف تفکر و تعریف سیستم، تفکر سیستمی را اینگونه میتوانیم تعریف کنیم:
تفکر سیستمی تفکری است که از روش، قواعد و قوانین سیستمها برای نتیجهگیری و تصمیمگیری استفاده میکند.
مبلغان تفکر سیستمی چنین ادعا میکنند که با داشتن تفکر سیستمی، نگاه ما نسبت به مسائل دقیقتر و جامعتر است و میتوانیم بهتر تصمیمگیری کنیم. همچنین در تفکر سیستمی، تمام اجزا را در کنار هم باید در نظر بگیریم. نه به شکل مجزا و مستقل. چرا که هر جزء، به تنهایی قابل درک نیست. در واقع درک مستقل بدون در نظر گرفتن سیستم، منجر به درکی ناقص و ناکارآمد خواهد شد.
توجه داشته باشید که حتی داشتن تفکر سیستمی به خودی خود برای حل مسائل بشری کافی نیست. ولی این نوع تفکر، ویژگیهای خوبی نسبت به انواع دیگر تفکر از جمله تفکر ناآگاهانه دارد.
در سیستم مهندسی فکر، بدون داشتن زیربناهای تفکر، رسیدن به تفکر دقیق و صحیح بیمعنی است. حتی اگر از سیستمها الگو گرفته باشد. حتی اگر پیشرفتهترین سیستمها، مبنای تفکر یک شخص باشد، باز هم ناقص خواهد بود. چرا که نظام تفکر، فراتر از هر سیستمی است و تفکر، خودش یک سیستم یکپارچه و جامع است. در حالی که تفکر سیستمی، برگرفته و الهام گرفته از سیستمهای خارجی است که معمولاً انسانها با آن درگیر هستند.
قانون تفکر سیستمی پیتر سنگه این است که در یک سیستم تطبیقی پیچیده، هیچ «دیگرانی» وجود ندارد. همهکس و همهچیز در ارتباط با یکدیگر هستند. و با مشارکت یکدیگر کل سیستم را میسازند. گاهی ما با این مفهوم مشکل داریم. مواقعی پیش میآید که بهسمت سرزنش، انحراف و انکار میرویم. واقعیت هم این است که سخت است مسئولیت کامل چیزی را برعهده بگیریم که فکر میکنیم خارج از کنترل ماست.
برخی موانع تفکر سیستمی کدامند؟
مهمترین مانع تفکر سیستمی، درگیر و اسیر بودن در چارچوبهای ذهنی خودمان است. به طوری که نتوانیم مسائل جدید و فرایندهای جدید را درک کنیم. هرچند که موانع متعددی میتواند در مسیر تفکر سیستمی وجود داشته باشد. هر کدام از تفاوت های (مهندسی فکر و تفکر سیستمی) میتواند یک نقیض داشته باشد و اگر به این نقیض پایبند باشیم، در واقع مانعی در تفکر سیستمی خودمان به وجود آوردهایم. ولی سؤال اساسی این است که آیا تفکر سیستمی به شکل موجود، به رشد مهارت تفکر سیستمی واقعاً کمک میکند؟
مقاله «مهارت حل مسئله و نقش آن در تصمیمات مدیریتی» را ببینید.
اگر یک سیستم، نتواند خودش را توجیه کند یا خودش به اصول و قواعد خودش پایبند نباشد، نمیتواند الگوی خوبی برای دیگران باشد. اتفاقی که در آموزشهای تفکر سیستمی به شکل گسترده قابل مشاهده است همین نکته است. مشکل تفکر در سیستمی یا غیر سیستمی بودن نیست. هر چند که برخی اصول تفکر سیستمی برای رشد تفکر ما ضروری است. ولی تا نگاه صحیحی نسبت به تفکر و ریشه و اصل آن نداشته باشیم، هیچ روشی به کار ما نخواهد آمد. از تفکر سیستمی صحبت خواهیم کرد بدون اینکه بتوانیم نکتهای از آن را اجرا کنیم. از تفکر انتقادی و خلاق صحبت میکنیم، ولی این صحبتها در حد ادعا و بلوف زدن است. مشکل واقعی در عدم شکلگیری اصل تفکر و سیستم آن است. مشکل و معضلی که مهندسی فکر، حل آن را به عهده گرفته است و به خوبی از پس آن برآمده است.
تفکر سیستمی واقعی چه تفکری است؟
اگر واقعاً به دنبال تفکر سیستمی هستید، باید از ریشههای واقعی شروع کنید. طبق اصول تفکر سیستمی روابط علت و معلولی را درک کنید. تا اصل و ریشه تفکر را نتوانید درک کنید، بقیه مسائل مربوط به تفکر را حل نخواهید کرد. ولی خود تفکر سیستمی این ریشه را در اختیار شما قرار نخواهد داد. چرا که تفکر سیستمی، یک برداشت از تعدادی از الگوهای تجربی حل مسأله از جمله سیستمهاست. در حالی که تفکر، چیزی فراتر از تجربه است. چیزی که از آن با عنوان تفکر هوشمندانه یاد میکنیم، مجزا از الگوهای تجربی و ناقص است. رسیدن به چنین تفکری نیازمند دو نکته بسیار اساسی است.
اول:
درک قدم به قدم اصول به صورت دقیق و توجیه پذیر به شکلی که حالت دیگری قابل تصور نباشد.
و قدم دوم:
تمرین و دستیابی به مهارت پیادهسازی آن در لحظه لحظه زندگی است.
در غیر این صورت، هیچ تفکر صحیح و سازندهای شکل نخواهد گرفت.
پیشنهاد می کنم، در رابطه با دانش مهندسی فکر و همچنین ذهن هوشمند مطالعه کنید.
اگر واقعاً به موضوع تفکر و رشد آن علاقهمند هستید، هیچ آموزشی اصولیتر و سیستمیتر از مباحث مهندسی فکر نخواهید یافت. چرا که مهندسی فکر، سیستمی است که خودش را توجیه و اثبات میکند و بعد از آن میتواند هر سیستم دیگری را تحلیل کند. مباحث مربوط به این سیستم بسیار گسترده و دقیق هستند و پیمودن این مسیر نیازمند برنامه و جدیت است. جالب است که برای یادگیری هر چیزی در زندگی وقت میگذاریم ولی هیچ وقت با خودمان فکر نکردیم که برای فکر کردن، نیاز به آموزش داریم. اینگونه شد که از فکر کردن بدون آگاهی استفاده میکنیم. برای رسیدن به تفکرسیستمی و پیاده کردن آن باید بپذیریم که به تنهایی نمی توانیم موفقیت را به تصویر بکشیم.
🍂ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند … تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
نویسندگان: حسن گودرزی سروش عارضه یاب و چابک ساز سازمان و مهدی حکیم برگرفته از کتاب رقص تغییر اثر پیترسنگه