تنِ تان به ناز عشقه نیاز مباد

یک گیاه خیلی قشنگ با برگ های قلبی شکل توی طبیعت وجود داره به اسم “پیچک“، “داردوست” یا “پاپیتال“. این گیاه زیبا اگر خودش تنها باشه رشدش خیلی محدوده و هرگز بالغ نخواهد شد. حالا همین گیاه اگر کنار یک درخت باشه رشدش چند برابر میشه و حتی میتونه دور درختای با ارتفاع 50 متر هم بتابه و بره بالا تا نوک درخت؛ و اینقدر عاشقانه با برگ های قلبی شکل دور درختای اطرافش میپیچه و صحنه چشم نوازی رو درست میکنه که معروف شده به “گیاه عشقه“. 

گیاه عشقه ظاهر و رُخ خیلی زیبایی به درخت میده، تنه و ساقه های خشکیده رو آنچنان تزیین میکنه که زمختی و ضخامت و زخم های درخت اصلا معلوم نمیشه و همش میشه برگ های سبز قلبی شکل و چشم نواز. عمر گیاه عشقه تا 500 سال میتونه باشه، یعنی کنار هردرختی زندگی کنه، حالا حالاها ول کن نیست. نکته اینجاست که همین گیاه عشقه بعد از یک مدتی میشه آفت برای درختان و عملا جلوی رشد اونا رو میگیره و از درخت برای رشد بیشتر خودش سوء استفاده میکنه و میوه هایی هم که میده به شدت سمی هستن و غیر قابل استفاده.

*حالا اگر درخت میوه باشه، بجای زیبابخشی از همون اول میشه خود “آفت و آسیب” برای درخت و جلوی ثمردهی درختای میوه رو میگیره. به خاطر همینه که باغدارها دشمن “عشقه” هستن و به محض رویت نابودش میکنن.*

*جالبترین رفتار “عشقه” این هستش که به صورت کاملا موزیانه جوری رفتار میکنه که درختی که به عنوان پایه ازش استفاده کرده، ضعیف بشه ولی نمیره تا بتونه برای مدت بیشتری سوء استفاده کنه و بقا داشته باشه.*

قصه “عشقه” که با ظاهر و لباس زیبا میاد و بعدش میشه بلای جون و از وجود درختا برای خودش حداکثر سوء استفاده رو میکنه، قصه خیلی از موقعیت های زندگی ماهاست.

📍*چند تا مثال بزنم تا مفهوم روشن بشه؟!*

1.  فرض کنید که وارد یک رابطه عاطفی میشین، بعد از یک مدت چشم باز میکنید و می بینید که روز به روز داره همه چیز به نفع طرف مقابلتون و به ضرر شما تموم میشه، و شما تقریبا هیچ چیز برای از دست دادن ندارید ولی نمیتونید از رابطه خارج بشد. شک نکنید که شما در گیر “عشقه” شدید و در حال تجربه “سعی در خطا”.

2.  اگه دقت کرده باشید راننده های تاکسی فرودگاه (به غیر از تاکسی اینترنتی ها)، استفاده از مسیریاب ها براشون یه جورایی اُفت داره و میگن ما خیابون بلدیم؛ این قرتی بازیا مال کسایی هست که تازه کارن، نتیجه این غرور میشه کلی تحمل ترافیک برای راننده و سرنشین، یه عالمه هزینه سوخت و استهلاک بیشتر، اعصاب خوردی و … . شک نکنید که راننده های تاکسی فرودگاه درگیر “عشقه” شدن و دارن “سعی در خطای” مضاعف میکنن.

3.  یا فرض کنید وارد یک سازمان و شرکتی میشید که هر چه میگذره استثمار و رفتارهای مخرب بیشتری علیه شما روا داشته میشه. تا اونجایی که علیرغم قابلیت و توانمندی به دنبال تحقیر شما پیش میرن و شما باز هم اراده لازم برای خروج از شرکت به خاطر اینکه مثلا ظاهر سازمان دهن پرکنه ولی محیطش به شدت مسموم و سمی؛ یا هر دلیل دیگه ای ندارید. توی این حالت هم شک نکنید که درگیر “عشقه” شدین و عشقه ممکنه منجر به نابودی فوری شما نشه ولی توانتون رو معنادار میگیره و تحلیل میبره.

4.  یا فرض کنید که توی یک کشور چونکه مازوت به عنوان یک محصول با درجه گوگرد حدود 4 درصد (عدد خیلی بزرگ و خطرناکیه) تولید میشه و امکان صادراتش هم نداریم، اینو برداریم توی نیروگاه های تولید برق بسوزونیم و نتیجش بشه بدترین نوع آلودگی هوا که مسبب دهها بیماری و عارضه هست، چونکه مازوت داریم و هیچ کاریش نمیتونیم بکنیم بشه عامل بیماری و بلای جان هزاران انسان، شک نکنید “سعی در خطا” داریم میکنیم و درگیر “عشقه” شدیم که هر چی هم بگذره امکان اصلاحش کمتر میشه.

5.  در حوزه روابط بین الملل هم میتونه مطرح بشه. اینکه یک کشور بیاد و از کشور دیگه سوء استفاده بکنه، قاعدتا تلاش برای استمرار این رابطه یعنی “سعی در خطا” و درگیر جدی “عشقه” شدن.

سازمان های گرفتار دور باطل را ببینید

*نتیجه و نکته پایانی*

خیلی وقتا خود درخت اصلی اجازه میده که عشقه بیاد سراغش چونکه کمبود داره و فکر میکنه زیباتر میشه. وقتی فهمید که داره نابود و تحقیرش میکنه اونقدر در “عشقه” غرق شده، که امکان رهایی و بازگشت تقریبا وجود نداره. اما یک استثناء هم داریم؛ درختان میوه که از همون اول اجازه هیچ اقدامی رو نمیدن و گول ظاهر “عشقه” نمیخورن.

 *درختای میوه عین آدم ها، سازمان ها و کشورهایی هستن که به واسطه توانمندی، شایستگی و … صاحبان قدرت حساب میشن و اصلا نیازی به حضور عشقه در کنارشون برای زیباتر شدن احساس نمیشه و اهل باج دادن هم نیستن. اینا به واسطه قدرت و توانمندی های ذاتی که  دارن پای ارزشها و اهدافشون می ایستن و از همون روز اول به بهانه های مختلف اجازه حضور هیچ “عشقه ای” رو نمیدن.*

📍غلبه عشقه در زندگی آدمها دیگه “سعی و خطا” نیست بلکه عین مفهوم “سعی در خطاست” و باید زودتر “تصمیم به ترک خطا” گرفت. *این مثل رفتار همه کسانی است که هر روزی موسیقی رو با صدای بلندتر گوش میدن، هر روز به سمت کر شدن بیشتر پیش میرن و هر روز مجبورن صدا رو بلندتر کنن*.📍

 🔴در آخر لطفا به این سوال فکر کنید که:

 کدام قسمت از زندگی فردی، سازمانی و اجتماعی ما در گیر “عشقه” شده و چه کارهایی میشه برای جلوگیری از “سعی در خطا” انجام داد؟

*تن تان به ” ناز عشقه” نیاز مباد.*

نویسنده: دکتر علیرضا کوشکی جهرمی عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه علامه طباطبائی

یلدای 1401

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *