فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازماني؛ مجموعه‌ ادراكات، هنجارها و ارزش هاي مشترك مورد پذيرش اعضاي سازمان است که در عمق زندگي سازماني آنان جريان دارد. فرهنگ سازمانی دربرگیرنده وجوهی چون؛ خلاقیت و خطرپذیری، توجه به جزئیات، توجه به نتیجه، توجه به افراد، نحوه تشکیل تیم، چگونگی تحول و ثبات سازمانی است که سازمان ها به مرور زمان آن را درونی کرده و مبتنی بر آن عمل می کنند چون برای آن ارزش قائل هستند. هر سازمان، فرهنگ سازمانی خاصی دارد که بر رفتار اعضای آن اثر گذاشته و رفتار آنان را متأثر می‌نماید. براساس این ویژگی ها، می‌توان رفتارهای كاركنان سازمان ها را پیش بینی نمود

كلياتي در مورد اسپين‌آف‌ها يا شركت‌هاي زايشي

شركت‌هاي زايشي (Spin off or Start up or Spin out) نوعي كسب و كار موقتي نوپا هستند كه در نتيجه استقلال و مشتق شده از يك مجموعه اوليه شكل گرفته و شامل تركيبي جديد از متخصصين در زمينه پروژه‌هاي مشخص هستند. ماهيت اين شركت‌ها دانش بنيان بوده و در نتيجه كار بر روي ايده تا فرايند تجاري سازي در دل اين شركت‌ها به وقوع خواهد پيوست

کلیاتی در مورد واحدهاي استراتژيك كسب‌وكار (SBU) و هلدینگ (Holding)

SBU که مخفف شده Strategic Business Unit است، واحدهای راهبردی کسب و کار نامیده می‌شود. به عبارت دیگر SBU واحدی است که یک صنعت یا رشته فعالیت قابل مدیریت یک شرکت هلدینگ را مدیریت می‌کنند.

نمونه عملی: بررسی بدبینی سازمانی با استفاده از نتایج سنجش رضایت شغلی

بدبینی سازمانی یک نگرش منفی و دفاعی نسبت به سازمان است که به ادراک نامطلوب از فضا و جو سازمانی منجر می‌شود. به عبارت ساده ­تر، بدبینی سازمانی احساس بی­ عدالتی، سرخوردگی و ناامیدی، احساسات منفی و بی­ اعتمادی نسبت به یک فرد، گروه، ایدئولوژی، جامعه، سازمان یا نهاد اجتماعی است. از عوامل ایجادکننده بدبینیادامه مطالب

برنامه ريزي مسير پيشرفت شغلي (کارراهه شغلی)

برنامه‌ريزي مسير پيشرفت شغلي به پيشرفت شاغل در طي سنوات خدمت در يك شغل اشاره دارد. ضرورت برنامه ريزي مسیر پیشرفت شغلی را بايد در فرصت استخدام مساوي، كيفيت زندگي كاري، رقابت كاركنان، كسب مهارت هاي جديد، نگهداري كاركنان و استفاده مطلوب و بهينه از افراد تحليل كرد.

نظريه دو عاملی انگيزشي – بهداشتي هرزبرگ

نظريه انگيزشي – بهداشتي به وسيله روانشناسي به نام فردريك هرزبرگ ارائه شد. او بر اين باور بود كه رابطه فرد با كار يك رابطه اصولي و اساسي است و نگرش فرد نسبت به كار را مي‌توان براساس ميزان موفقيت يا شكست وي تعيين كرد. هرزبرگ همواره اين پرسش را مطرح مي‌ساخت كه «افراد از شغل خود چه مي‌خواهند؟»

نظریه های رضایت شغلی

نظريه هاي رضايت شغلي توسط بعضي از صاحبنظران به شكل هاي مختلفي دسته بندي شده اند منجمله ازكمپ نظريه هاي رضايت شغلي را به سه دسته عمده 1) رويكرد نيازها، 2) رويكرد اميد و انتظار و 3) رويكرد ارزشي تقسيم بندي نموده است.

سنجش رضایت شغلی کارکنان

اغلب گفته مي‌شود كه «كاركنان خوشحال، داراي كارائي بالاتری هستند» و هريك از كاركنان خوشحال بايستي با شغلشان ارضا گردند. اهميت رضايت شغلي از آنجا ناشي مي‌شود كه بيشتر افراد تقريباً نيمي از ساعات بيداري خود را در محيط كاري مي‌گذرانند. رضايت شغلي عبارت است از حدي از احساسات و نگرش‌هاي مثبت كه افراد نسبت به شغل خود دارند. وقتي يك شخص مي‌گويد داراي رضايت شغلي بالايي است، اين بدان مفهوم است كه او واقعاً شغلش را دوست دارد، احساسات خوبي درباره كارش دارد و براي آن ارزش زيادي قائل است.